|
3 / 10 / 1391 ساعت 2:52 |
بازدید : 5316 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
سالهای پیش بال آسمانی داشتیم
بال پرواز کران تا بی کرانی داشتیم
روزها گردی اگر بر روی دلها می نشست
شب که می شد سنت خانه تکانی داشتیم
نذری روز ظهر مهدی موعودمان
صبح ها ، چله به چله ، عهد خوانی داشتیم
گاه گاهی جمعه ها اهل زیارت می شدیم
گاه گاهی میل سجده ، جمکرانی داشتیم
ثانیه ثانیه هامان پای آقا می گذشت
آی مردم ، یک زمان ،صاحب زمانی داشتیم
آی مردم ، یک زمان ، صاحب زمانی داشتیم
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
1 / 10 / 1391 ساعت 7:55 |
بازدید : 4360 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
هدف : هدف تربيت پزشك عمومي با خصوصيات زير است: 1)در راه آشنايي بيشتر با مكتب و تزكيه و تعالي روح كوشا باشد. كمك به تامين بهداشت و درمان دردهاي مردم را وسيلهاي براي رضاي خدا و تقرب به او بداند. 2)با فرهنگ اسلامي و نظام جمهوري اسلامي آشنا باشد و خود را ملزم به رعايت قوانين و مقررات حاكم به جامعه اسلامي بداند. 3) از شناخت مسائل عمده بهداشت و درمان و نظام ارائه خدمات بهداشتي و درماني كشور به قدر كافي برخوردار و از مسئوليتها و وظايف خود در اين نظام آگاه باشد. 4)قابليت علمي و عملي كافي در تشخيص بيماريها و ارجاع بيماران به سطوح بالاتر بهداشتي و درماني كشور و شركت در برنامههاي پيشگيري و بهداشت عمومي را دار باشد. 5) قادر به استفاده از آخرين منابع علمي و بهرهگيري از اطلاعات جديد كار خود باشد. دوره آموزش دكتراي حرفهاي پزشكي شامل مراحل زير است: الف ) علوم پايه: طول اين دوره 2 سال است كه در پايان اين دوره دانشجو در آزموني شامل كليه دروس اين دوره شركت ميكند و در صورت موفقيت به دوره بعدي راه مييابد. هر دانشجو حداكثر دوبار ميتواند در اين آزمون شركت كند. ب ) فيزيوپاتولوژي : طول اين دوره 6 ماه است و طي آن دانشجو ضمن آگاهي از مباني فيزيولوژيك ، با مكانيزم بيماريها و عوامل موثر در آنها به طريق تحليل گرانه آشنا ميشود و نشانههاي بيماريها و تشخيص و درمان آنها را ياد ميگيرد. ج ) كارآموزي باليني : طول اين دوره 20 ماه است و هدف شناخت آثار و علائم بيماريها از ديدگاه باليني و آزمايشگاهي به دست آوردن تواناييهاي لازم در به كاربردن انديشه ، استدلال و نتيجهگيري سريع، به منظور برخورد منطقي و صحيح با بيمار و طراحي عمليات پيشگيري درماني است. د) كارورزي باليني: طول دوره 18 ماه است و هدف پرورش مهارتها، تقويت قدرت تصميمگيري ، افزايش اتكاء به نفس و تكميل پرورش انديشه از طريق رويارويي مستقيم كارورز با مسائل بهداشتي ، درماني و تقبل مسووليت مستقيم امور بهداشتي، درماني به عهده همه است. هـ ) كارورزي: دانشجويان قبل از شروع مرحله كارورزي ، در كنكور كارورزي كه شامل كلياتي از دروس پايه و اصلي و عمومي فيزيولوژي علوم باليني است و به طور سراسري برگزار ميشود شركت ميكنند چون گذراندن موفقيتآميز اين آزمون براي راهيابي به دوره كارورزي ضروري است. فارغالتحصيلان ملزم به خدمت در مناطق محروم كشور هستند. تواناييهاي فارغالتحصيلان فارغالتحصيلان اين رشته ميتوانند بعد از پايان تحصيلات، مسووليتهاي متفاوتي را عهدهدار شوند، از آن جمله ميتوان به موارد زير اشاره نمود: 1)تشخيص – درمان و پيگيري بيماران در مطبهاي شخصي، درمانگاهها و بيمارستانها. 2) مديريت و سرپرستي مراكز ارائه خدمات بهداشتي و درماني. 3)مشاركت در امر تحصيلي و پژوهشي در ارتباط با بيماريهاي مختلف. دوره پزشكي شامل 4 مرحله : علوم پايه ، فيزيوپاتولوژي (نشانهشناسي) ، كارآموزي و كارورزي ميباشد. مرحله علوم پايه درواقع عامل ارتباطياي بين درسهاي دبيرستان و پايه با درسهاي تخصصي پزشكي است، بدين ترتيب كه شامل آن قسمت از درسهاي پايه است كه به بدن انسان مربوط ميشود؛ براي مثال، بيوشيمي قسمتي از علم شيمي است كه در مورد شيمي بدن موجود زنده (در اينجا انسان) صحبت ميكند و همينطور ساير درسهاي اين مرحله كه در بخش درسها شرح داده ميشوند. مرحله شناخت نشانه و علايم بيماري و چگونگي پيدايش علايم بيماري، در ارتباط با عامل بيماريزا و چگونگي پيدا كردن آن در معاينهها و آموزش نظري دستگاههاي تشخيص ، بدون توجه به درمان است. در اين دوره ، دانشجو مفهوم بيماري و علايم آن و نحوه تشخيص آن را به صورت نظري مطالعه نموده، چگونگي آن را با توجه به درسهاي علوم پايه فرا ميگيرد. مرحله بعدي شامل دوره كارآموزي (استاژري) است كه دانشجو در اين مرحله ، به بيمارستان و بالين بيماران ميرود و در كنار درسهاي نظري، روشهاي تشخيص و درماني را در بالين بيمار ميآموزد. در اين قسمت، استادان در مورد هر بيمار، توضيحات لازم را به دانشجويان ارائه ميدهند و دانشجو نيز زيرنظر استاد، فرآيندهاي معاينه باليني و فنون تشخيص را به كار ميبرد و شيوه درمان و تجويز دارو را نيز در هر مورد ميآموزد. در اين مرحله درسهاي نظري نيز ارائه ميشود كه مكمل كار باليني در بخش خواهد بود. مرحله بعد دوره كارورزي (انترني) است ، دانشجو پس از فراگيري راههاي تشخيص و درمان به صورت مستقل و با نظارت كلي روزانه استادان ، اقدام به بيماريابي، تشخيص و درمان نموده، مواد آموخته شده در مرحله كارآموزي (استاژري) را در عمل به كار ميبرد و تجربه مياندوزد. در كل دوره پزشكي عمومي دو امتحان اصلي (حياتي) وجود دارد كه شامل امتحان جامع علوم پايه و ديگري امتحان جامع پرانترني ميباشد. قبولي در اين دو امتحان، لازمه ورود به مرحله بعدي است. آينده شغلي ، بازار كار ، درآمد: عمدهترين موقعيتهاي شغلي كه بيشتر پزشكان ميتوانند جذب آنها شوند، عبارتنداز: الف ) مطبهاي شخصي كه بر حسب تمايل پزشك و نياز منطقه در شهرها و روستاها داير ميگردد و پزشكان ويزيت مراجعان را در مطبها انجام ميدهند. ب ) بيمارستانها و درمانگاههاي خصوصي و دولتي كه در آنها پزشكان به تشخيص و درمان بيماريهاي مراجعان خود ميپردازند. ج ) مراكز بهداشتي درماني شهري يا روستايي كه اغلب مديريت و سرپرستي اين مراكز به عهده پزشكان عمومي ميباشد و همچنين اين مراكز از پزشكان عمومي براي تشخيص، درمان و پيگيري بيماريها نيز استفاده مينمايند. تواناييهاي مورد نياز و قابل توصيه : سلامت تن و روان برابر ضوابط مربوط به تشخيص كميسيون پزشكي متعهد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي براي داوطلبان رشته پزشكي امري ضروري است. علاوه بر آن داوطلبان ورود به رشته پزشكي بايد از دانش و علاقه بالايي در زمينه درسهاي زيستشناسي و علوم پايه نيز برخوردار بوده، دقت كافي و حوصله زياد در زمينه فراگيري جزئيايت مربوط به بيماريهاي مختلف را داشته باشند. وضعيت ادامه تحصيل در مقاطع بالاتر : ادامه تحصيل دانشجويان رشته پزشكي بعد از اتمام دوره پزشكي عمومي در دو مرحله امكانپذير است: الف ) ادامه تحصيل در رشتههاي تخصصي باليني كه داوطلب بعد از قبولي در امتحان پذيرش دستياري سراسري كشور ميتواند در رشتههاي تخصصي كه در حال حاضر در داخل كشور ارائه ميشوند ادامه تحصيل دهد. رشتههاي تخصصي باليني در حال حاضر شامل 23 رشته ميباشد كه عبارتند از : جراحي عمومي ، جراحي مغز و اعصاب، جراحي استخوان و مفاصل (ارتوپدي) ، جراحي كليه و مجاري ادراري تناسلي (ارولوژي) ، بيماريهاي اعصاب، بيماريهاي داخلي ، بيماريهاي عفوني و گرمسيري ، بيماريهاي قلب و عروق ، بيماريهاي كودكان، بيهوش ، پزشكي اجتماعي، پزشكي هستهاي ، آسيبشناسي (پاتولوژي) ، پوست ، پزشكي فيزيكي و توانبخشي، چشمپزشكي ، پرتودرماني (راديوتراپي) ، پرتوشناسي تشخيصي (راديولوژي) ، زنان و زايمان ، روانپزشكي، گوش و حلق و بيني ، پزشكي قانوني و طب كار ميباشد. ب) ادامه تحصيل در رشتههاي علوم پايه ، فارغالتحصيلان رشته پزشكي ميتوانند در تخصصهاي علوم پايه پزشكي نظير فيزيولوژي ، ايمونولوژي، ژنتيك، ويروسشناسي پزشكي، ميكروبشناسي پزشكي ، انگلشناسي پزشكي، بيوشيمي ، آمار حياتي و تغذيه نيز شركت نمايند. دوره علوم پايه مرحله علوم پايه، اولين مرحله آموزش پزشكي بوده، مدت اين مرحله دو سال است. در اين مرحله ، دانشجويان بخش اول درسهاي عمومي و درسهاي پايه و اصلي را ميگذرانند. هدف از اين مرحله، آموزش ساختمان بدن انسان و اعمال فيزيولوژيك و نقش آن در سلامت انسان و همچنين شناخت عوامل بيولوژيك بيماريزا و شيوههاي دفاعي بدن در برابر آنها و اصول آسيبهاي بدن انسان و آشنا ساختن دانشجو با اصول مسائل بهداشتي است. دانشجويان بايد در هر نيمسال تحصيلي 20 واحد درسي ارائه شده از طرف دانشكده را به طور اجباري بگذرانند. حداكثر زمان مجاز براي گذراندن اين مرحله 3 سال است . در ذيل به شرح برخي از اين درسها ميپردازيم : بيوشيمي: مربوط به بدن موجودات زنده و انسان است. در اين درس، با شيمي آلي مولكولها و اتمها و واكنشهاي آنها در بدن آشنا ميشويم. آناتومي: در آناتومي، دانشجو با كليه ساختهاي بدن شامل انواع ماهيچهها ، استخوانها، اعصاب و احشا و با محل آنها و اعضاي مجاور آنها به طور دقيق و در حالت طبيعي بدن، آشنا ميشود، به طوري كه بتواند اجزاي هر ناحيه را به صورت سه بعدي شناسايي كند. فيزيولوژي : در اين درس چگونگي عملكرد اندامها و بافتها مورد مطالعه قرار ميگيرد؛ به اين ترتيب كه دانشجو بعد از آشنايي با آناتومي و بافتشناسي اندامها با شيوه عمل آنها در شرايط مختلف و در وضعيتهاي ويژه آشنا ميشود. ايمونولوژي: اين درس به بررسي سازمان دفاعي بدن ، سلولهاي دفاعي و واكنشهاي موثر در اين شبكه ميپردازد. انگلشناسي: اين درس به انگلهاي موثر در ايجاد بيماريهاي انساني اعم از حشرات ، كرمها ، قارچهار و غيره ميپردازد. در اين درس، اين انگلها به طور دقيق شناسايي شده، در درس عملي نيز مورد بررسي قرار خواهد گرفت و به اين وسيله چشم دانشجو با انواع انگلها آشنا ميگردد. پاتولوژي عمومي : در اين درس انواع آسيبهاي بافتي و تغييرهاي بافتهاي بدن در هنگام بروز يك ناهنجاري ، تحريك و يا آزار مورد بررسي قرار ميگيرد. دوره فيزيوپاتولوژي (نشانه شناسي) مدت مرحله دوم شش ماه است. در اين مرحله دانشجو پس از اين كه با آموختن درسهاي فيزيولوژي به چگونگي عملكرد طبيعي سازمان بدن پي برد و در درس پاتولوژي وضعيت واكنشهاي بدن در بيماري و تغييرهاي بافتها را در هنگام ورود عوامل مضر به خوبي فراگرفت، به مرحلهاي ميرسد كه اكنون بايد بتواند با تلفيق اين دو ، واكنشهاي بدن را در هنگام يك بيماري از زمان شروع تا انتهاي آن دنبال كرده، سلسله توالي نشانههاي آشكار و ماهيت يكايك آنها را شناسايي كند. در اين قسمت دانشجو در مقطعهايي كه با عنوان كورس (دوره)از آن ياد ميشود، يك سرفصل از بيماريهاي داخلي مثل بيماريهاي خون را به طور مشروح مطالعه ميكند و در هر قسمت، عوامل شروع كننده، شيوه عمل، واكنش بدن ، سير بيماري و نشانههاي اختصاصي مربوط را بررسي مينمايد. اين مطالعه صرفا شامل نشانهشناسي بيماريهاست و شامل مباحث درمان و تشخيص در بالين بيمار و معاينههاي فيزيكي نميشود. در اين دوره دانشجو، فارماكولوژي را به صورت مروري كلي بر دستههاي دارويي و چگونگي اثر داروها، ميگذراند. اين آشنايي با فارماكولوژي به صورت كلي بوده، دستههاي اختصاصي داروها و راههاي تجويز آنها رد هر بيماري ، در فارماكولوژي اختصاصي به طور مشروح مورد مطالعه قرار خواهد گرفت. دوره كارآموزي (استاژري) دوره سوم كه از آن به عنوان دوره كارآموزي ياد ميشود، شامل دو مجموعه درسهاي نظري و كار عملي است. اساس تدريس درسهاي نظري مانند ساير درسهاي علوم پايه و فيزيوپاتولوژي است ولي در برنامه عملي، دانشجو در بالين بيمار با مجموعهاي از دانستههاي نظري خود با نشانههاي بيماي به صورت مستقيم مواجه ميشود و با صحبت با بيمار و به دست آوردن تاريخچه بيماري، نوع آن را تشخيص داده، اقدامهاي درماني لازم را فراخواهد گرفت. برنامه كار در دوره كارآموزي به طور خلاصه شامل كنفرانسهاي صبحگاهي در مورد بيماران بستري در بخش، صحبت در بالين توسط استاد مربوط و يادگيري معاينهها و گرفتن شرح حال، انجام كارهاي تشخيصي و تا حدودي نسخهنويسي است. عموما درسهاي نظري بعد از ظهرها تدريس ميشود و صبحها به كار در بيمارستان و برنامههاي آن اختصاص دارد. زمان گذراندن كارآموزي باليني به طور مطلوب 20 ماه و حداكثر 27 ماه است كه طي آن ، دورههاي داخلي ، جراحي ، كودكان ، زنان و زايمان ، چشم ، گوش و حلق و بيني ، روانپزشكي ، راديولوژي و پوست و واحدهاي باقي مانده درسهاي عمومي گذرانده ميشود. محل گذراندن كارآموزيها بيمارستانهاي آموزشي است. دوره كارورزي (انترني) دوره انترني يا كارورزي در واقع نقطه عطف آموزش باليني دانشجويان رشته پزشكي است. كارورز پس از آموختن علوم پزشكي و گذراندن يك دوره كارآموزي باليني در تمام بخشهاي بيمارستاني، اينك بدان حد از اطلاعات پزشكي و قضاوت باليني رسيده است كه به طور مستقل در مواجهه با بيماران قرار بگيرد و با به كار بستن عملي تمام آموختهها ، به طور مستقيم با بيماران در تماس باشد و با انجام معاينههاي باليني و دستور آزمايشهاي پاراكلينيك، به تشخ يص رسيده، به درمان بيمار بپردازد. اين فعاليتها همگي زير نظر استادان و دستياران مربوط صورت ميگيرد. تواناييهاي فارغالتحصيلان دوره دكتراي تخصصي پزشكي و فرصتهاي شغلي آنان اين فارغالتحصيلان ميتوانند در بيمارستانهاي آموزشي يا غيرآموزشي كشور استخدام و كار درمان بيماران و آموزش دانشجويان رشته پزشكي و پيراپزشكي مشغول شوند. همچنين ميتوانند به كار درمان بيماران در درمانگاههاي تخصصي يا مطبهاي خصوصي مبادرت ورزند. رياست بيمارستانهاي دولتي يا خصوصي معمولا به عهده پزشكان متخصص است. همچنين رياست و معاونت دانشكده و دانشگاهها علوم پزشكي كشور نيز به عهده پزشكان متخصص ميباشد.
با تشکر -دکتر امید عابدی - 행운을 빌어요 - 서울 - 한국 2011/ 6sep
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
یک شنبه 1 / 10 / 1391 ساعت 1:43 |
بازدید : 4486 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
آخر پاییز شد ، همه دم میزنند از شمردن جوجه ها !
بشمار ، تعداد دل هایی را که به دست آوردی
بشمار ،تعداد لبخند هایی که بر لب دوستانت نشاندی
بشمار ، تعداد اشک هایی که از سر شوق و غم ریختی
فصل زردی بود ، تو چقدر سبز بودی ؟
جوجه ها را بعدا با هم میشماریم "رضاسيدرشيد"
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
23 / 9 / 1391 ساعت 1:37 |
بازدید : 4659 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
وقتی دارم توی خیابان قدم میزنم ادمهای که از کنارم میگذرن همه عصبی ان
اولی یه دختر با جادر و مانتو ودستکش مشکی طوری نگاه میکنه که انگار با این لباس و ارایش انگل
جامعه ام
دومی راننده تاکسی هست چند بار که بوق میزنه نگاهش میگه برو به جهنم
سومی یه دختر ژیگول هست اگه همسن و سالش باشی شماره میده اگه نباشی یه متلک بی ربط میگه و رد میشه
از هرجا که رد میشم همه اخم کردن و با کج خلقی بهم نگاه میکنن ....
چرا اینقدر همه بی محبتن ؟؟؟ شاید من افسردگی گرفتم و بقیه بی گناهن ...........
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
22 / 9 / 1391 ساعت 1:7 |
بازدید : 4764 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
برای دانلود بر روی لینک زیر کلیک کنید .
تعميرات نت
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
21 / 9 / 1391 ساعت 22:34 |
بازدید : 5293 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
اگر بتوانید ظرف ۳ ثانیه صورت مردی را در میان دانه های قهوه در عکس زیر پیدا کنید، نیم کره راست مغز شما، بهتر از افراد دیگر پرورش یافته است.صورت 1 دانه است. اگر بین ۳ ثانیه تا یک دقیقه طول بکشد، نیم کره راست مغز شما به صورت عادی پرورش یافته است. اگه بین یک دقیقه تا سه دقیقه طول بکشد، یعنی سمت راست مغز شما کند عمل میکند و باید پروتئین بیشتری مصرف کنید. اگر هم بعد از سه دقیقه هنوز نتوانستید آنرا پیدا کنید،پیشنهاد میشود بیشتر به دنبال انجام اینگونه تست ها باشید تا آن بخش از مغزتان قوی تر بشود.
اگر نتوانسیتد صورت را پیدا کنید و فکر می کنید کل این تصویر سرکاری است
به ادامه ی مطلب برید و تصویر را دوباره ببینید
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
21 / 9 / 1391 ساعت 22:34 |
بازدید : 4179 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
آخرین کلمات یک برقکار : خوب حالا روشنش کن… آخرین کلمات یک ملوان زیردریایی: من عادت ندارم با پنجرهء بسته بخوابم… آخرین کلمات یک متخصص خنثی بمب: این سیم آخری رو که قطع کنم تمومه… آخرین کلمات یک نارنجکانداز: گفتی تا چند بشمرم؟ آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون: این نوع مار رو میشناسم، سمی نیست… آخرین کلمات یک پلیس: شیش بار شلیک کرده، دیگه گلوله نداره… آخرین کلمات یک چترباز: پس چترم کو؟ آخرین کلمات یک خبرنگار: بله، سیل داره به طرفمون میاد… آخرین کلمات یک خلبان: ببینم چرخها باز شدند یا نه؟ آخرین کلمات یک داور فوتبال: نخیر آفساید نبود! آخرین کلمات یک دربان!: مگه از روی نعش من رد بشی… آخرین کلمات یک دوچرخهسوار: نخیر حق تقدم با منه! آخرین کلمات یک دیوانه: من یه پرندهام! آخرین کلمات یک سرنشین اتومبیل: برو سمت راست راه بازه… آخرین کلمات یک شکارچی: مامانت کجاست کوچولو؟ آخرین کلمات یک غواص: نه این طرفها کوسه وجود نداره… آخرین کلمات یک فضانورد: برای یک ربع دیگه هوا دارم… آخرین کلمات یک قصاب: اون چاقو بزرگه رو بنداز ببینم… آخرین کلمات یک قهرمان: کمک نمیخوام، همهاش سه نفرند… آخرین کلمات یک قهرمان اتوموبیلرانی: مکانیک یادش رفته ترمز رو درست کنه! آخرین کلمات یک کارآگاه خصوصی: قضیه روشنه، قاتل شما هستید! آخرین کلمات یک کامپیوتر: هارددیسک پاک شده است… آخرین کلمات یک کوهنورد: سر طناب رو محکم بگیری ها… آخرین کلمات یک گروگان: من که میدونم تو عرضهء شلیک کردن نداری… آخرین کلمات یک گیتاریست: یه خرده ولوم بده… آخرین کلمات یک انسان عصر حجر: فکر میکنی توی این غار چیه؟ آخرین کلمات یک متخصص کامپیوتر: معلومه که ازش بکآپ گرفتم! آخرین کلمات یک معلم رانندگی: نگه دار! چراغ قرمزه! آخرین کلمات یک ملوان: من چه میدونستم که باید شنا بلد باشم؟ آخرین کلمات یک بندباز: نمیدونم چرا چشمام سیاهی میره… آخرین کلمات یک پزشک: راستش تشخیص اولیهام صحیح نبود.بیماریتون لاعلاجه… آخرین کلمات یک بیمار: مطمئنید که این آمپول بی خطره؟ آخرین کلمات یک پیشخدمت رستوران: باب میلتون بود؟ آخرین کلمات یک جلاد: ای بابا، باز تیغهء گیوتین گیر کرد… آخرین کلمات یک خونآشام: نه بابا خورشید یه ساعت دیگه طلوع میکنه! منبع
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
16 / 9 / 1391 ساعت 2:39 |
بازدید : 1941 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
یک استکان چای و... دو نخ سیگار مگنا را
با بی خیالی می کشم تصویر دنیا را
پُک می زنم...یک لحظه...چندین لحظه را... اما
عمریست که...آبستنم آن روح زیبا را
ازلحظه هایم می کشد بالا...نمی تابد
راز بلندی های او...این جور بالا را
قد می کشد روی تمام وهمِ پنهانم
دَم می کند...احساس های واج آرا را
تنهایی ام را با خودش پُر می کند...تا نیست
دلتنگی ام را...آن همه اندوه پیدا را
سیگار، تاول رابه...انگشتم که می سوزد...
ناگاه ، پاره...می سراید چُرت معنا را
چای مرا...هربار تازه دم که می ریزد
یک واژه شیرین می کند،هورت ِ الفبا را
این بیت های بی سروته را که می دوزم
برسنگ هربیتی فقط شمعی می افروزم
هی چای...هی قوری...وهی تکراردرتکرار
دفتر...سیاهه نامه ای از واژه وخودکار
در هاله ی مگنایی پا در هوای شعر
رقص من و دود وصدای واژه های شعر
ابیات در مِهْ دود تاریکِ در و دیوار
خودکار می رقصاند این ابیات را هر بار
شاعر...سراسر خلسه های ممتدِ ابیات
هی چای و دود و مستی وجزرومد ابیات
هرلحظه موسیقی...درآشوب زمان جاری
هربار...شاعر درتن آن مرد سیگاری
دیگر اتاق از واژه های دود...آکنده
وسعت... نگاه مرد ومگنای پراکنده
شاعر غزل را روی دفتر می زند بر دار
درمرگ او...خودکارمی گریاند وسیگار
شاعر خودش را...می نویسد روی هر بیتی
آن مرد سیگاری ... ولی آنسوی هر بیتی
شاعر به قبل ازشعر می اندیشد وآن مرد
که می سرود...آن لحظه با سیگار،دنیا را
ازخواب برمی خیزد و درشعر می یابد
یک استکان چای و... دو نخ سیگار مگنا را
پُک می زند...یک لحظه...چندین لحظه را... اما
انگار که...آبستن است آن روح زیبا را
قد می کشد روی تمامِ وهمِ پنهانش
ابری که آن...احساس های واج آرا را
تنهایی اش را با خودش پُر می کند...او نیست
دلتنگی اش را...آن همه اندوه پیدا را
یک چای سردِ بی همان که دوستش می داشت
با واژه شیرین می کند،هورت ِ الفبا را
اسد فرهمند – 18 / 10 / 1390 – خرم آباد
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
16 / 9 / 1391 ساعت 2:39 |
بازدید : 4204 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
1
گورستان
با آغوش باز
مرا درخود می فشرد
بدرقه ی دنیا چند قدم
بیشتر نبود
2
خواب زمستانی چشمانش
را می سرود
در سایه ی برفی بلوط های پیر
می تکید
و من ایستاده بودم
همچنانکه سفید کوه ،
خوابیده ایستاده بود 3
سه ثانیه مانده به
دیدار
ایستاد
دل من ، دست تو ...
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
13 / 9 / 1391 ساعت 2:14 |
بازدید : 4707 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
Joda Gashtan,Joda Mandan,Barey To Che Asoone
Man Bi To Mimiram,Baraye Man Ye Fekri Kon
Joda Gashtan ,Joda Mandan,Baraye To Che Asoone
VaLi...
Man Bi To Mimiram,Baraye Man Ye Fekri Kon
BE KHODA!!!
!!! BE KHODA
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
17 / 8 / 1391 ساعت 6:17 |
بازدید : 5775 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
14 / 8 / 1391 ساعت 4:22 |
بازدید : 5308 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
در چند سال گذشته و پس از ظهور وب 2 ، شبکههای اجتماعی رشد بسیار زیادی در اینترنت داشتهاند و کاربران معمولا در حداقل یک شبکه اجتماعی عضویت دارند. این گونه مکانها معمولا برای ارتباط با دوستان، به اشتراگ گذاری اطلاعات مانند عکس، ویدئو، متن و … کارهای گروهی و بسیاری موارد دیگر استفاده میشوند. قطعا عده ای تمایل به حضور در محیطهای اجتماعی عمومی ندارند. با اینحال شبکه های اجتماعی ارزشی ، شیعی و اسلامی فراوانی با سطح کیفی و کمی قابل قبول با ظرقیت اثرگذاری مناسب در اینترنت وجود دارند.
هر چند اخیرا با تلاش وبلاگ نویسان انقلاب اسلامی چندین شبکه اجتماعی با رویکرد ارزشی بوجود آمده است ، اما گرافیک نه چندان قوی، عدم تبلیغات مناسب ، برنامه ریزی نامناسب و ناآشنایی بسیاری از نیروهای موثر ارزشی با این فضا ، این سایت ها را در رقابت با شبکه های اجتماعی چون تویتر و فیس بوک که از پشتیبانی مالی دولت آمریکا بهره می برند ، ناموفق ساخته است. با اینحال شبکه های اجتماعی خوش ساختی هم ایجاد شده اند که با کمی توجه و اطلاع رسانی مناسب می توانند در جذب مخاطب موثر عمل کنند.
مطلبی که در ادامه آمده است به معرفی برخی از این شبکه های ایرانی و عیر ایرانی می پردازد .
گفتگوی شیعیان
شیعه چت[1] از بزرگترین و قدیمی ترین اجتماعات شیعیان در شبکه اینترنت است.این تالار گفتمان در حدود 24000 عضو دارد. تا کنون در حدود دو میلیون مطلب در این شبکه ارسال شده است .افراد زیادی بوسیله این شبکه به مذهب تشیع گرایش پیدا کرده اند. از جمله اتاقهای این سایت می توان به بخشهای مناسبتهای مذهبی ، بخش معرفی کتب و ادعیه شیعه ، مباحث عمومی ، قرآن و حدیث ، مباحث اقتصادی ، ازدواج و ... اشاره کرد.
شبکه اجتماعی مدینه
اين وبسايت اينترنتی[2] در پاسخ به سايتهای اجتماعی غربی از قبيل «فيس بوك» راهاندازی شده است و مسلمانان از هر نقطه جهان میتوانند با ثبتنام در اين شبكه اجتماعی در تالارهای گفتوگو حضور يافته و به تبادلنظر بپردازند.
اين وبسايت در حال حاضر به زبانهای انگليسی، فرانسه، تركی، آلمانی، عربی، سوئدی، روسی ، ايتاليايی و اسپانيايی قابل دسترسی است.
اين وب سايت از آنجا بوجود آمد که فیس بوک اقدام به حذف چهار صفحه بسیار معروف اسلامی از سایت خود نمود. کاربران مسلمان این شبکه بسیار خشمگین شده و نامه ای انتشار دادند که در آن "مارک زاکربرگ" بنیانگذار فیس بوک را به خدشه دار کردن احساسات بیش از ٢.٥ مسلمان متهم کردند. در این نامه خطاب به زاکربرگ جوان آمده: با وجود اینکه عملکرد فوق العاده ای را در گسترش بهترین شبکه ارتباطی جهان داشته اید، در پروراندن کینه و عداوتی بزرگ میان خود و مسلمانان جهان نیز کاملا موفق بوده اید، اما این بار خسارتی واقعا جبران ناپذیر به وجود آورده اید.
در این نامه نه تنها درخواست شده تا صفحات حذف شده دوباره فعال شوند بلکه قوانین جدیدی نیز معرفی شده اند که بر اساس آنها انتشار نظریات ضد اسلامی خلاف قوانین خواهد بود. همچنین در این نامه خواسته شده بود تا نشانه های توهین آمیز به اسلام حذف شده و هر صفحه ای که از چنین نشانه هایی برخوردار هستند غیر فعال شوند.
در این نامه اعلام شده است در صورتی که به خواسته های مسلمانان توجه نشود ٢.٥ میلیون کاربر مسلمان فیس بوک خارج شده و به شبکه اجتماعی "مدینه" خواهند پیوست.
این اقدام در نهایت عملی شد و کاربران این شبکه روز به روز افزایش می یابند.. همچنين دستاندركاران اين شبكه اجتماعی درصدد هستند به زودی دانشنامهای با عنوان «علم پديا» را برای مقابله با ویکیپدیا بر روی اينترنت قرار دهند، اين دانشنامه اسلامی به جای این دانشنامه ویکیپدیا مورد استفاده قرار خواهد گرفت و كارشناسان پس از بازبينی مطالب ارسالی كاربران مسلمان، اطلاعات را بر روی سايت قرار خواهند داد.
Muxlim
از زمان تاسیس اجتماع آنلاین Muxlim.com در ماه دسامبر سال ٢٠٠٦ بیش از ٥/١ میلیون نفر از ١٩٠ کشور جهان ماهانه از این وبسایت بازدید کردهاند؛ این وبسایت امکان پیوستن به اجتماعات بحث و گفتوگو و اشتراکگذاری عکس و گوش کردن به قرآن را فراهم میکند.
Muxlim PAL
پايگاه اينترنتي MUXLIM PAL براي معرفي بهتر اسلام به غربي ها راه اندازي شد. پس از پايگاه اينترنتي "سِکند لايف"، پايگاه اينترنتي ديگري با عنوان MUXLIM PAL.COM راه اندازي شده است که دنياي مجازي مسلمانان و مخصوصا مسلمانان غربي را به نمايش گذاشته است .
به گفتهی مدیر اجرایی Muxlim، هر کسی میتواند به این شبکه دسترسی پیدا کند.
در دنیای مجازی Muxlim Pal کاربران میتوانند فضای خود را ایجاد کرده و به تعامل با دوستانشان در محیطی سالم و اسلامی بپردازند.
بنا بر اظهار موسسان این دنیای مجازی، هدف Muxlim Pal گرد آوردن مسلمانان سراسر جهان کنار هم است اما هر کسی به روابط اجتماعی در دنیاهای مجازی علاقهمند است میتواند بدون هراس از روبهرو شدن با محتواهای توهینآمیز و بدون ملاحظهی مذهبی که دارد وارد این دنیای اجتماعی شود.
فورویزیت
فورویزیت[3] توسط جمعی از فعالین متعهد فضای مجازی ، از ابتدای سال 88 بمنظور انتشار کلیپ های سانسور شده توسط یوتیوب ، فعالیت خود را آغاز کرد. مسئولین 4VISIT قبل از راه اندازی آن در سایت یوتیوب اقدام به انتشار کلیپ می نمودند که پس از بارگزاری حدود 1000 کلیپ ، یوتیوب اقدام به حذف کلیه آنها و مسدود کردن اعتبار کاربری اعضا نمود. پس از این اقدام ، کاربران مصمم به ایجاد سایتی مشابه یوتیوب با محیطی سالم ، در جهت نشر فرهنگ ایرانی اسلامی شدند. مزایای 4VISITنسبت به یوتیوب، عدم وجود کلیپ های غیر اخلاقی و ضد دینی ، دارا بودن قابلیت دانلود مستقیم فیلم ها ، وجود بخش صوتی ، نظارت 24 ساعته بر کلیپ ها و انتشار به روز اخبار و وقایع می باشد. اين سايت حدود یکسال است که به دلیل مشکلات مالی فعالیت نمی کند ، اما مدیران سایت از راه اندازی قریب الوقوع آن با رویکرد جذب مخاطب از سراسر جهان خبر می دهند.
جامعه مجازی نصر
بزرگترين جامعه مجازی مقاومت اسلامی با عنوان «كلوپ نصر[4]» با هدف اشتراكگذاری محتوا با رويكرد مقاومت اسلامی و همچنين جلوگيری از تهديدات نرم ارزشها و منافع اسلامی راهاندازی شده است.
اين جامعه مجازی علاوه بر زبان فارسی به سه زبان عربی، انگليسی و روسی به كاربران و اعضاء خود سرويسدهی میدهد و اين امر، ارتقاء تعاملات مجازی را در سطح بينالمللی به همراه دارد .اين ويژگی مطلوب و قابل توجه سامانه «كلوپ نصر» است.
از بخشهای جامعه مجازی مقاومت اسلامی میتوان به دعوت، برگزيدگان، گروهها، لينكها، فيدها، نيازمندیها، آلبومها، نظرسنجی، وبلاگ، موسيقی، آمار جامعه و افراد برخط اشاره كرد؛ كاربران در بخش «دعوت» میتوانند پست الکترونیکی ، دوستان خود را به صورت جداگانه در فيلدهای مورد نظر وارد كنند.
كاربران علاقهمند به موضوع مقاومت اسلامی میتوانند در اين جامعه مجازی فايلهای صوتی، تصويری و... را بين خود و ديگر كاربران فضای سايبر به اشتراك بگذارند و با اشتراكگذاری اطلاعات، مسائل مرتبط با موضوع مقاومت اسلامی را حمايت كنند و و از امكانات وبلاگنويسی سايت بهرهمند شوند.
شبکه های اجتماعی حامیان ولایت
رویکرد اصلی این پایگاه[5] که نخست با استفاده از سرویس رایگان شبکه نینگ بوجود آمد و پس از استقبال از سوی کاربران بصورت مستقل فعالیت خود را ادامه داد ، پیگیری 2 هدف اصلی می باشد:
1. ایجاد یک فضای صمیمی جهت دوستی، تبادل نظر و هماهنگی میان فعالان حزب الله در حوزه وب. 2. فرهنگ سازی در میان اهالی این جبهه در جهت آشنایی با نحوه برخورد با دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی.
بارگذاری فیلم، صوت، سرویس ایجاد پروفایل، آپلود فایل با امکان دانلود فایلهای آپلود شده از دیگر امکانات این پایگاه میباشد.
امکان ایجاد نامحدود گروه، امکان ایجاد نامحدود رخداد، امکان اضافه کردن و معرفی نامحدود سایت و وبلاگ، ارائه مقالات مفید با موضوعات مختلف روز، ارائه آخرین اخبار روز، امکان برقراری ارتباط آسان با سایر کاربران و اطلاع از فعالیت های دوستان در شبکه از دیگر قابلیت های این پایگاه اینترنتی است. اين گروه با توجه به آنکه در جذب مخاطب حزب اللهی فعال عمل کرده است می تواند با اضافه کردن زبانهای عربی و انگلیسی مخاطبان علاقه مند به انقلاب اسلامی را از سراسر جهان جذب کند.
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
14 / 8 / 1391 ساعت 4:22 |
بازدید : 5003 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
ماهنامه راه - شماره 52 ورود اینترنت به ایران به سال ۱۳۷۰ برمیگردد و ایران اولین کشور خاورمیانه بود که به این فناوری دست یافت.
حدود ۱۸ سال پیش یک کارمند ایرانی
دانشگاه برکلی کالیفرنیا؛ اولین وب سایت ایرانی را در سال ۷۲ به عنوان یک
پایگاه اطلاعات و منابع ایرانی در وب مستقر می کند.
در آن سالها کسی تصور امکان تجارت، خرید
و فروش، پرداخت وجه، آموزش و بسیاری از کاربردهای فعلی بر بستر اینترنت را
نداشت و تنها استفادهای که از اینترنت صورت میگرفت تبادل نامههای
الکتریکی بود.
پس از این سال بود که تقریبا همه ساله
اقدامات و ابداعات جدیدی بر بستر اینترنت در ایران شکل گرفت که هر یک از
آنها توانست مبنای استفاده اقشار مختلف مردم از این پدیده قرار گیرد.
ثبت دامنه ملی آی آر – IR – در سال ۷۲
یکی از اقدامات موثر در قلمرو اینترنت ایرانی محسوب میشود که توانست
مشخصهای تعیین شده برای هویت ایران در فضای اینترنت شکل دهد. در همین سال
اولین لیست پست الکترونیکی ایرانی که موضوعی ورزشی داشت به راه افتاد تا
اولین طومار ایرانیان در شبکه اینترنت راهاندازی شود و هزاران ایرانی از
سراسر دنیا بتوانند در مورد اخبار و حوادث ورزشی ایران تبادل نظر کنند.
محتوای روزنامه همشهری نیز برای اولین باردر آن سال به زبان فارسی روی وب
قرار گرفت. این محتوا هم اکنون نیز به شکل قدیم آن بر روی سایت همشهری
وجود دارد.
اولین مجله اینترنتی ایرانی در سال ۷۴ در
وب منتشر شد و در همین سال نیز مجلس شورای اسلامی تاسیس شرکت امور
ارتباطات دیتا را تحت نظر شرکت مخابرات ایران تصویب کرد. از دیگر اتفاقات
سال ۷۴ میتوان به پخش اولین مسابقه فوتبال (ایران- عربستان) توسط صدا و
سیما بهطور زنده در اینترنت اشاره کرد.
در سال ۷۵ طبق اعلام موسسات جهانی حدود ۲
هزار نفر در ایران کاربر اینترنت میشوند که با توجه به سرعت دسترسی پایین
و پهنای باند چند بیت در ثانیه تنها موفق به ارسال و دریافت پست
الکترونیکی میشدند.
در آن سالها برای ارسال یک عکس دو مگا
بایتی کاربر باید حدود دو ساعت زمان صرف میکرد و بیشترین سرعت اینترنت
حداکثر ۶۴ کیلوبیت در ثانیه بود.
در سال ۷۶ برای اولین بار در تاریخ انتخابات ایران، نامزدهای ریاست جمهوری
وب سایتهای رسمی خود را منتشر کردند تا فعالیتهای تبلیغاتیشان را به
خارج از ایران گسترش دهند و خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران نیز با راه
اندازی پایگاهی، اخبار خود را از طریق آن انتشار داد. در این سال شمار
مشترکان اینترنت در ایران ۵ هزار نفر تخمین زده شد.
در اواخر سال ۷۹ ایران بهطور رسمی عضو کنسرسیوم یونیکد برای برطرف سازی مشکل فونت فارسی بر روی صفحات وب شد.
اما آغاز دهه ۸۰ را میتوان آغاز اولین پدیده استفاده ایرانیان از اینترنت
دانست. هنگامی که اولین سرویس وبلاگ نویسی ویژه فارسی زبانان «پرشین بلاگ»
در ایران در سال ۸۰ آغاز به کار میکند که هدف تیم ارائه دهنده این سرویس
مجانی ایجاد محیطی کاملا فارسی از جمله متننویس سازگار با زبان فارسی،
تقویم شمسی و سیستم نظرخواهی فارسی و متمرکز کردن وبلاگنویسان فارسی زبان
در یک سایت و در نتیجه افزایش بینندگان این وبلاگها است که در عرض هفت
ماه نزدیک به ۲۱ هزار ایرانی برای استفاده از این سرویس ثبتنام میکنند.
این سرویس وبلاگی با پشتیبانی کامل مالی و معنوی دولت وقت شکل گرفت.
دهه ۸۰ را از حیث فعالیتهای فعالان فرهنگی انقلاب اسلامی در عرصه فضای مجازی به سه بخش میتوان تقسیم کرد:
۱- مقطع زمانی سالهای ۸۰ تا ۸۳ همزمان
با دوره دولت دوم اصلاحات. (رشد کافینتها ؛ گرایش ایرانیها به چتروم؛
تولد وبلاگنویسی و گسترش سریع در ایران)
۲- مقطع زمانی مانده به انتخابات ریاست
جمهوری نهم تا هنگام انتخابات ریاست جمهوری دهم (شکلگیری و رشد وبلاگهای
مذهبی و انقلابی و غلبه آنها بر دیگر پارادایمهای فکری از لحاظ کمیت؛
کیفیت و اثرگذاری در سطح وب فارسی)
۳-انتخابات ریاست جمهوری دهم،
فعالیتهای قابل توجه و تولیدات فرهنگی پس از انتخابات و رکود سال ۸۹
(گرایش کاربران به شبکههای مختلف اجتماعی)
در مقاله پیش رو به طور مختصر نگاهی
خواهیم داشت بر تحولات این سه دوره زمانی در سطح کلان و آنچه که در دهه
۸۰ در سطح فضای وب ارزشمدار فارسی گذشت.
دولت اصلاحات ؛ رشد کافینتها و تولد وبلاگنویسی در ایران
همزمان با این دوره زمانی و رشد
کافینتها مفهوم شکل گرفته از اینترنت در ذهن بسیاری از ایرانیان مساوی
با چت روم بود. بر خلاف ضریب پایین نفوذ اینترنت در ایران با این حال
ایرانیها بیشترین حضور را در چت روم یاهو داشتند و اتاقهای آن به تسخیر
ایرانیها در آمده بود. در آن ایام گفته میشد که ۸۰% از ظرفیت اتاقهای
عمومی منطقه آسیا با حدود ۴ تا ۶ هزار نفر ظرفیت متغیر در طول ساعات روز
را ایرانیها تشکیل میدهند. این فضای جدید و گرایش به آن؛ دشمنان فرهنگ
اسلامی ایرانی را به این فضا کشاند تا به تاثیر گذاری فرهنگی؛ ارائه شبهه
در مورد اسلام؛ ترویج ادیان انحرافی؛ حمله به جمهوری اسلامی و … در آن
بپردازند. در نهایت این موج گرایش به چتروم ها تا حدی اثرات تخریبی
فرهنگی خود را گذاشت اما در تاثیر گذاری سیاسی و نامستحکم کردن اعتقادات
مذهبی ناکام بود. برای مثال هر سال در آستانه عاشورا و یا سالگرد وقایع ۱۸
تیر گروهی سازمان یافته در اتاقهای یاهو به هتک مقدسات مذهبی و حمله به
نظام جمهوری اسلامی میپرداختند که در نهایت توفیق چندانی حاصل نکردند. در
همین حال ارتباطات اولیه بین فعالان ارزشی که به مقابله با این موج
میپرداختند در همین اتاقها شکل گرفت. این دست افراد به طور جهادی و
خودجوش در آن ایام به ارسال پیامهای انقلابی در اطاقهای عمومی یاهو برای
مقابله با حملات سازمان یافته معاندین میپرداختند. هر چند به سبب جو
نامناسب چترومها بسیاری از خانوادههای مذهبی فرزندان خود را از حضور در
این فضا منع میکردند و تعداد آنها در مقابل حرکات سازمان یافته و
برنامهریزی شده طرف مقابل ناچیز بود.
برای کاربران قدیمی اینترنت نام سایت
گویا نام آشنایی است. سایتی که توسط چند نفر مقیم کانادا و سالها پیش از
ظهور پدیده r.s.s و خوراک خوانها در سال ۷۷ راهاندازی شد و آرشیو مجلات
و روزنامههای ایرانی فارسی زبان ضدنظام و اصلاحطلب را به صورت اسکن شده
و یا پیوند به سایت مورد نظر در اختیار کاربران قرار میداد. در کنار
لینکهای سیاسی؛ لینک سایتهای سرگرمی، از قبیل جوک و ورزشی نیز وجود
داشت. لینکهای ایرانی آن زمان شبکه اینترنت را تقریبا در آن یک صفحه
میتوان یافت. در بین همه پیوندهای گویا؛ سایتی با نام ذوالفقار جلب توجه
میکرد. با کلیک بر روی این نام کاربران به سایتی رهنمون میشدند که
عکسهای امام و رهبری در بالای آن نمایان میشدند و آن را ارگان انصار
حزبالله بیرجند معرفی میکرد. در این سایت بیانیههای تشکل، عکسهای
امام؛ رهبری و شهدا قرار داده شده بود و برنامههای انصار حزبالله در آن
اطلاع رسانی میشد.
سال ۸۲ بود که سایت گویا + آ با شکل و
ظاهری مشابه گویا اما با نگاه متعهد و ارزشی ایجاد شد که در آن لینک
وبلاگهای ارزشی و وبسایتهای روزنامههای اصولگرا و لینکهایی از قبیل
دانلود مداحیها؛ آهنگهای انقلابی؛ استخاره و … در آن تجمیع شده بود و
خبرنامه آن نیز در وبلاگی به آدرس http://gooyaa.blogspot.com/ منتشر
میشد و به نقد سیاستهای دولت اصلاحات میپرداخت. این سایت و وبلاگ خبری
آن، پس از مدت کوتاهی فعالیت، به خاطر درج خبری مبنی بر خرید تراکم سه
میلیاردی توسط ابطحی در زمان شهرداری ملک مدنی و همچنین مطلب حمایت ابطحی
در لبنان به ضرر فلسطینیها و مطالبی مشابه، و در نهایت شکایت وی به عنوان
معاون حقوقی و پارلمان رییسجمهور از این سایت، توسط دولت وقت فیلتر شد.
پس از آن و در طی آن سالها سایتهای خبری نظیر بازتاب؛ شریفنیوز،
مطالبه، عدالتخانه و مستضعفین ایجاد شدند و به نقد سیاستهای دولت وقت و
مطالبه سیاستهای امام و رهبری میپرداختند. پایگاه تبیان نیز با هدف
حمایت از محصولات و پایگاههای فرهنگی تحت شبکه نت در سال ۸۱ ایجاد شد. به
تبع ایجاد این سایتها و شکسته شدن انحصار سرویس پرشینبلاگ در سال ۸۳ با
تولد بلاگفا؛ پارسیبلاگ و میهنبلاگ؛ رفته رفته موج گرایش به
وبلاگنویسی در بین خوانندگان ثابت این سایتهای ارزشی نیز به طور همزمان
ایجاد شد.
مقطع زمانی مانده به انتخابات ریاست جمهوری نهم تا هنگام انتخابات ریاست جمهوری دهم
هر چند پیش از ثبت بلاگفا، پارسیبلاگ و
میهنبلاگ؛ پرشینبلاگ در سال ۸۱ ایجاد شده بود و زبان فارسی را به رده
چهارم زبانهای وبلاگی با ثبت ۶۰ هزار وبلاگ رسانده بود، اما با شکسته
شدن انحصار این سایت و ورود این سرویسهای وبلاگ به عرصه وبلاگنویسی
فارسی؛ سال ۸۳ به سال رشد تصاعدی وبلاگستان فارسی بدل گشت. بر طبق آمار
در آن ایام در طی ۱۸ ماه و سه دوره شش ماهه تعداد وبلاگها نسبت به دوره
شش ماهه قبل دو برابر شد. همزمان با این پدیده؛ شبکه اجتماعی اورکات به
وجود آمد که ایرانیها نیز به صورت سونامی وار در آن حضور پیدا کردند و
تبدیل به سومین ملیت این شبکه اجتماعی از حیث تعداد شدند. گروههای
فراوانی در این شبکه با محوریت افرادی چون امام، رهبری، شهدای انقلاب
اسلامی؛ شخصیتهای سیاسی یا گروههای جهادی مانند حزبالله ایجاد شد.
وبلاگنویسان نسل اول که مدتی از تاسیس وبلاگهایشان نمیگذشت؛ از طریق
بخش نظرات وبلاگهای خود و ارتباط در شبکه اجتماعی اورکات با یکدیگر
ارتباط برقرار ساختند. هر چند اورکات پس از مدتی در ایران فیلتر شد، اما
در نهایت این ارتباطات منجر به شکلگیری ارتباطات حقیقی و ایجاد تشکلهای
وبلاگی نظیر مجمع وبلاگنویسان مسلمان شد و شرایط طوری رقم خورد که در
آستانه سال ۸۴ و انتخابات نهم بر خلاف سیاست گذاریهای دولت وقت در زمینه
سکولارسازی فضای مجازی؛ وبسایتها و وبلاگهای منتقد عملکرد دولت هشتم
به موثرترین مرجع در تاثیرگذاری بر فضای حقیقی جامعه بدل گشتند. شاید اگر
اورکات در آن سال فیلتر نمیشد، همزمان با این رشد وبلاگنویسی طیف
ارزشی وبلاگستان؛ فضای شبکههای اجتماعی در سالهای پس از آن نیز در
دستان این طیف قرار میگرفت و از این ظرفیت (برای مثال فیسبوک با ۵۰۰
میلیون عضو) به نفع جبهه حزبالله استفاده میشد.
دولت نهم؛ جایگزین شدن گفتمان غالب ارزشی در فضای وب فارسی
سال ۸۴ سالی بود که برای اولین بار رسانه
جدیدی با تاثیر گذاری بر نسل جوان وارد عرصه انتخابات شده بود. در مقابل
سردرگمی و ناامیدی فضای وبلاگنویسان سکولار و اصلاحطلب در تحریم
انتخابات و یا حمایت از کاندیدای اصلاح طلب؛ شور و شوق زیادی در بین
وبلاگنویسان ارزشی ایجاد شده بود و بحثهای داغی در حمایت از کاندیداهای
اصولگرا وجود داشت. در نهایت همه این طیف با تمام اختلافنظرها؛ در دور
دوم انتخابات با یکدیگر متفق شده و با پیروزی رییس جمهوری دولت نهم
پتانسیل بالایی در وبلاگستان ارزشی ایجاد گشت.
پیروزی احمدینژاد در انتخابات ریاست
جمهوری و فضای یاس وبلاگنویسان طیف مقابل از رای تاریخی مردم؛ این دوره
را به سالهای اوج وبلاگنویسی ارزشی در این دهه بدل ساخت تا جایی که سایت
بیبیسی نیز در گزارشی به این مطلب اقرار نمود. در این مدت تا ظهور
شبکههای اجتماعی نظیر بالاترین، فیسبوک و توییتر میتوان گفت سکانداری
و جریانسازی فضای وبلاگستان فارسی در دست طیف ارزشی قرار داشت. حرکتهای
وبلاگی مختلفی در این ایام شکل گرفت. جنک سی و سه روزه لبنان؛
کاریکاتورهای دانمارکی؛ حمایت از حق هستهای ملت ایران؛ جنگ غزه؛ نقد
عملکرد صدا و سیما؛ حرکت حمایت از طلبه عدالتخواه سیرجانی؛ حرکتهای
متعدد خیریه؛ حمایت و تبلیغ مستندهای دهنمکی؛ مطالبات عدالتخواهانه و
صنفی دانشجویی و … ؛ در مقطع زمانی ۸۴ تا ۸۷ پویایی وبلاگستان ارزشی را به
جایی رساند که هتاکی یک استاد دانشگاه سبب گشت که ۲۰۰۰ دانشجو به وسیله
اطلاع رسانی از طریق اینترنت در مقابل دانشگاه تهران متحصن شوند و آن شخص
مجبور به عذرخواهی و کنارهگیری از استادی آن دانشگاه شود. یا در مسئلهای
مانند اخراج هیئت تحریریه ماهنامه سوره، علیرغم سانسور خبری، موج اعتراضی
شدیدی به واسطه وبلاگنویسان بر علیه مسئولین حوزه هنری شکل بگیرد. اوج
بلوغ جریان وبلاگستان در این مقطع زمانی را میتوان در جنگ ۲۰۰۸ غزه شاهد
بود. تجمع در مقابل سفارت مصر با محوریت وبلاگنویسان شکل گرفت و در تحصن
فرودگاه دهها وبلاگنویس به صورت لحظه به لحظه اخبار تحصن، عکسها و
فیلمها را به وسیله وبلاگهای خود به جهان مخابره میکردند. حملههای
هکری غافلگیر کننده به سایتهای دانمارکی، اسرائیلی و ضد شیعی نیز از
جمله نقاط قابل ذکر این دوره بود.
رشد شبکههای اجتماعی؛ افول وبلاگنویسی؛ فضای انتخابات دهم و پس از آن
هر چند شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک ؛
یوتیوب ؛ توییتر و فرندفید به ترتیب در سالهای ۲۰۰۴؛ ۲۰۰۵ ؛ ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷
ایجاد شدند؛ اما گرایش به این شبکهها در ایران را میتوان به پس از ظهور
اینترنت پرسرعت نسبت داد. رشد شبکههای اجتماعی هر چند سبب رونق وبلاگستان
سکولار پس از یک رکود چند ساله گشت ؛ اما متاسفانه در طیف مقابل و ارزشی
باعث معکوس شدن روند رو به رشد کیفی وبلاگنویسی در این مقطع زمانی شد.
رابطه گرایش به شبکههای اجتماعی با روند به روز رسانی وبلاگ برای بسیاری
از این وبلاگنویسان معکوس شد ؛ به طوریکه به ندرت میتوان وبلاگنویسی را
یافت که وارد فضای شبکههای اجتماعی شده باشد و این حضور سبب رشد
وبلاگنویسی وی شده باشد. امروز نیز بسیاری از فعالان وبلاگهای موثر نسل
اول یا فعالیتی ندارند یا وبلاگهایشان نقاط اثرگذاری گذشته خود را از دست
داده است. در حالی که در طیف مقابل شبکههای اجتماعی سبب رونق دوباره
وبلاگنویسی و افزایش تصاعدی مخاطبان محتواهای وبلاگی به سبب بهرهگیری
از این ابزار گشت.
یکی دیگر از عواملی که در تغییر کفه
ترازو به نفع طیف مقابل نقش داشت رشد شبکههای اجتماعی مافیایی نظیر
بالاترین بود ؛ شبکهای که با ساختار طراحی شده آن امکان هرگونه استفاده
موثر برای بهرهبرداری ارزشی در آن سلب شده است. هر چند این شبکه در کوتاه
مدت ؛ به خصوص در مقطع پیش از انتخابات و مقاطعی از اغتشاشات پس از آن در
بهرهگیری از فضای غبارآلود و دامن زدن به آن به دلیل ضعفهای رسانههای
داخلی موفق بود ؛ اما پس از مدتی ترفندهای آن رو شد و به دلیل توهم دست
داده به اعضای آن ؛ به پاتوقی برای تفریح ؛ سرگرمی و تمسخر اپوزوسیون
جمهوری اسلامی بدل گشت.
این سایت پس از شکست مضحک پروژه اسب تروآ
و حضور ۸۰۰ نفری سبزها در مقابل ۵ میلیون در میدان آزادی و خیابانهای
اطراف ؛ عملا کارایی خود را از دست داد ؛ هر چند هنوز آلترناتیو مشخصی
برای جایگزینی با آن از سوی اپوزوسیون وجود ندارد.
اما سال ۸۸ هر چند سال بهرهگیری موثر
مخالفین جمهوری اسلامی از برنامهریزی هدفمند چند ساله در بهرهگیری از
فضای مجازی بود و در مقابل حداکثر واکنش نهادهای دولتی به این
برنامهریزی دقیق ؛ مسدود سازی سایتهایی بود که به راحتی با یک پروکسی کم
حجم قابل رد شدن بود ؛ اما از جهتی با توجه به حوادث ۸ ماهه پس از
انتخابات جنب و جوش بیسابقه مردمی شکل گرفت و رویشهای ادبی ؛ فرهنگی و
هنری فراوانی در گوشه و کنار ایران به وسیله ابزار اینترنت به همگان معرفی
شد و این مقطع را به یک دوره تاریخی در تاریخ انقلاب بدل ساخت. پوسترها ؛
متون ادبی و طنز ؛ اشعار ؛ شعارها و فیلمهای تولید شده در این مقطع زمانی
همگی ابتدا به وسیله وبلاگها انتشار یافت و در نهایت راهپیماییهای
تاریخی ۹ دی و ۲۲ بهمن به نمایشگاه این تولیدات اینترنتی در فضای حقیقی
جامعه بدل گشت.
سال ۸۸ با تمام فراز و نشیبهای آن در
حالی به پایان رسید که امید میرفت بررسی نقاط ضعف و قوت و رویشهای به
وجود آمده در فضای وبلاگستان ارزشی و نا امیدی اپوزوسیون از شکست نقشههای
خود ؛ سال ۸۹ را به سال جهش گفتمان اصولگرایی و متعهد در وبلاگستان فارسی
و به سکوی پرتابی برای بهرهگیری موثر از فضای اینترنت در دهه ۹۰ بدل سازد.
نهادهایی که سالهای پیش از آن سعی در
نفی اثرگذاری این فضا بر فضای حقیقی را داشتند و هشدارهای دلسوزان را
برای بهرهگیری از این فضا جدی نگرفته بودند و میدیدند که این بیتوجهی
آنها چه اثرات مخربی را داشته است، این بار از آن طرف بام افتاده و ردیف
بودجههای میلیونی را به این امر اختصاص دادند. میلیونها تومان در این
سال هزینه شد و در نهایت در آستانه پایان سال ۸۹ حتی یک نمونه شبکه
اجتماعی با نمره متوسط یا سایتی که بتوان آیندهای را برای آن تصور کرد ؛
شاهد نیستیم. هنوز در مقابل سونامی تخریب بر ضد جمهوری اسلامی در فضای
بینالمللی و عربی؛ حتی یک وبلاگ انگلیسی یا عربی که به تبیین آرمانهای
انقلاب اسلامی و واقعیات برای مخاطبان مسلمان و غربی بپردازد وجود ندارد.
باید پرسید این همه همایش جنگ نرم و تقدیر و تشکر چه اثری را در سطح واقعی
و ارتقای کمی و کیفی فضای مجازی داشته است؟! خروجی برگزاری سه دوره بخش
تولیدات اینترنتی نمایشگاه رسانههای دیجیتال در ارتقای کیفی و کمی گفتمان
انقلابی چه بوده است؟ هر چه تقدیرها بیشتر شد به جای انگیزهبخشی برای
تعالی ؛ توهم مهم بینی برای برخی از وبلاگنویسان بالاتر رفت. از طرفی
وبلاگهای ارزشی مانند آهستان ؛ دانشطلب ، زهرا اچ بی، اسماعیلنیوز و ….
که بدون سر و صدا و هیچ چشم داشتی و با اثر گذاری بیشتری نسبت به برخی
غوغاسالاران مدعی به فعالیت میپرداختند ؛ بدون هیچ دلیل عقلانی فیلتر
شدند. در سیاست گذاری سادهاندیشانه؛ در همان زمان که شبکههای اجتماعی
نظیر فیسبوک ؛ توییتر و فرندفید فیلتر شد؛ صدها حساب کاربری غیر حقیقی
با بودجههای جنگ نرم ایجاد گشت تا بر فضای این شبکههای اجتماعی اثرگذاری
کند. حسابهای کاربری که پس از مدتی به علت ناکارآمدی و صرف زمان و هزینه
تعطیل و به حال خود رها شد. از آنجا که با روند فعلی سیاستگذاری تا چند
سال آینده به نظر نمیرسد بتوانیم به رقابت برابر با جبهه استکبار در فضای
مجازی بپردازیم ؛ آیا نباید حداقل یک بررسی تطبیقی برای مقایسه عملکرد
وبلاگها ، اکتیویستها و شبکههای اجتماعی طرفدار حزب الله و یا حتی حماس
داشت و سوال کرد که چرا آنها با تمام ملاحظات و مشکلات و نبود امکانات به
بهترین نحو ؛ حداکثر استفاده ممکن از فضای اینترنت برای جریانسازی به نفع
جبهه مقاومت را انجام میدهند؟
این دهه در حالی به پایان میرسد که ۱۳۲
هزار کاربر سال ۸۰ امروز به سی و هفت میلیون نفر در آستانه سال ۹۰ رسیده
است و به نظر میرسد در پایان دهه آستانه قرن چهاردهم شمسی ؛ فضای مجازی ؛
تحولات و روندهای آن تبدیل به متن و فضای حقیقی تبدیل به حاشیه گردد. امری
که اگر به آن توجه نشود و با همین روند ساده اندیشانه سیاست گذاریها
بخواهد ادامه پیدا کند عوارض بسیار جبرانناپذیری را در آینده با خود به
همراه خواهد داشت.
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
12 / 8 / 1391 ساعت 7:45 |
بازدید : 5522 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
مرگبار ترین آزمایش های علمی آمریکا + عکسنگاهی به تاریخ علمی آمریکا نشان میدهد وجود نگرشهای نامناسب و تبعیضآمیز نسبت به انسان در جامعه آمریکا باعث شده است دانشمندان و محققان این کشور از انسانها، به خصوص سیاهپوستان و اقشار ضعیف به عنوان موضوعات آزمایشهای بحثانگیز استفاده کنند. این آزمایشها، مواردی مانند آلوده کردن عمدی آزمودنیها به بیماریهای مرگبار یا ناتوانکننده، قرار دادن افراد در معرض سلاحهای زیستی یا شیمیایی، قرار دادن افراد در معرض آزمایشهای تشعشعات، تزریق مواد شیمیایی سمی و رادیواکتیو، آزمایشهای مربوط به روشهای اعترافگیری و شکنجه، آزمایش بر روی داروهای دگرگونکننده هوشیاری و موارد دیگری از این قبیل را در برمیگیرد. بسیاری از این آزمایشها بر روی کودکان، افراد بیمار و افراد دارای ناتوانیهای ذهنی و در پوشش درمان پزشکی انجام شده است. در بسیاری از این مطالعات علمی بخش زیادی از آزمودنیها افراد فقیر، اقلیتهای قومی و زندانیان بودهاند. منابع مالی این آزمایشها توسط دولت آمریکا ـ به خصوص سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا)، ارتش آمریکا و شرکتهای فدرال یا نظامی ـ تأمین میشد. این آزمایشها معمولاً به صورت بسیار محرمانه انجام میشدند و در بسیاری از موارد اطلاعات مربوط به آنها تا چندین سال پس از انجام این آزمایشها افشا نمیشدند. آزمایشهای غیراخلاقی آمریکا بازتابهای قانونی، حرفهای و اخلاقی گستردهای در میان جامعه علمی داشت و بسیاری از سازمانها و موسسات سیاستگذاری خواهان آن شدند که استفاده از آزمودنیهای انسانی در آزمایشها با رعایت قواعد قانونی و اخلاقی انجام شود. آنچه در زیر میخوانید خلاصهای از آزمایشهای علمی مرگباری است که در آمریکا بر روی آزمودنیهای انسانی انجام شده است. ذیل هر کدام از عناوین، آزمایشهایی آمده است که در آمریکا بر روی آزمودنیهای انسانی انجام شدهاند. 1- آزمایشهای جراحی * بنیانگذار علوم زنان، از بردههای آفریقایی برای آزمایش استفاده میکرد در دهه ۱۸۴۰، «ماریون سیمز» که از او به عنوان بنیانگذار علوم زنان یاد میشود آزمایشهایی در زمینه جراحی بر روی زنان برده آفریقایی، بدون بیهوشی انجام داد. این زنها اغلب به خاطر عفونتهایی که بعد از این آزمایشها به آنها مبتلا میشدند فوت میشدند. (نقل از کتاب «وقتی پزشکان میکشند»، نوشته پرپر و سینا) «ماریون سیمز» آزمایشهایش را روی زنان برده آفریقایی انجام میداد. وی برای آزمودن نظریهاش درباره علتهای تشنج آرواره در نوزادان، آزمایشهایی انجام داد که در آنها سوزنهای کفاشی را در اطراف استخوانهای جمجمه زنان برده حرکت داد. * استفاده از زنان سرطانی به عنوان آزمودنی یکی دیگر از متخصصان که سابقه انجام چنین آزمایشهایی دارد «روبرتو بارتلو» است؛ در سال ۱۸۷۴، یک زن خدمتکار ایرلندی نزد دکتر «روبرتز بارتلو» آمد تا سرطانش را درمان کند. بارتلو که فرصتی برای تحقیق به دست آورده بود سر وی را باز کرد و سوزنهای الکترودی را داخل ماده مغز وی جاسازی کرد. وی این آزمایش را به این صورت توصیف میکند: «بارتلو»، پزشک ارتش آمریکا بود که به خاطر وصل کردن جریان الکتریکی به مغز یک بیمار سرطانی توسط دانشکده پزشکی فیلادلفیا مورد تشویق هم قرار گرفت. «وقتی آن سوزن به ماده مغز او رسید، او از درد حاد در ناحیه گردنش شکایت کرد. برای اینکه واکنشهای دلخواه بیشتری تولید کنم، شدت جریان برق را افزایش دادم… در قیافهاش حالتی که انگار عذاب شدیدی میکشید پدیدار شد و شروع به گریه کرد. اندکی بعد دست چپش باز شد، انگار که میخواست چیزی که در روبریش قرار داشت را در آغوش بگیرد؛ چشمهایش در حالی که مردمکهای آن کاملا گشاد شده بودند، ثابت ماند؛ لبهایش آب شده بودند و دهانش پر از کف بود. نفسهایش خسخس میکرد. هوشیاریاش را از دست داد و سمت چپ بدنش شروع به تشنج کرد. تشنج او پنج دقیقه طول کشید و پس از آن او به کما رفت. بیست دقیقه بعد به هوش آمد و گفت که احساس ضعف و سرگیجه دارد». (نقل از کتاب «سرسپرده علم: آزمایشهای انسانی در آمریکا قبل از جنگ جهانی دوم») * آزمایش پونکسیون کمری بر روی کودکان بدون رضایت والدین در سال ۱۸۹۶، دکتر «آرتور ونورث» دست به انجام آزمایشهای پونکسیون کمری (گرفتن مایع مغزی ـ نخاعی) بر روی ۲۹ کودک بدون رضایت والدین آنها زد. این آزمایشها در بیمارستان کودکان در بوستون از ایالت ماساچوست انجام شد تا مضر بودن یا نبودن این اقدام مشخص شود. (نقل از کتاب، «کودکان به عنوان آزمودنیهای پژوهش»، ص ۱۱ نوشته گوردین و گالانتز، ۱۹۹۴) آزمایشهای پانکسیون کمری که روشی تشخیصی برای به دست آوردن نمونهای از مایع مغزی ـ نخاعی بیمار تلقی میشود، توسط پزشکان آمریکایی مورد سوء استفاده قرار گرفت. * آزمایشهای اصلاح نژاد دکتر استانلی دکتر «لئو استانلی» در فاصله سالهای ۱۹۱۳ تا ۱۹۵۱ که جراح زندان دولتی «سن کونتین» در ایالت کالیفرنیا بود دست به انجام آزمایشهای وسیعی روی صدها نفر از زندانیان این زندان زد. وی بیضههای زندانیان مرد اعدام شده را به زندانیهای در قید حیات پیوند میزد. وی همچنین آزمایشهایی در زمینه اصلاح نژاد انجام داد و در این راستا زندانیان زندان مذکور را عقیم کرد. استانلی معتقد بود آزمایشهای او مردان پیر را جوان کرده و با کنترل جرم باعث میشود افراد غیراصلح تولید مثل نکنند». (منبع) 2- آزمایش بر روی عاملهای بیماریزا و عاملهای جنگ زیستی در تاریخ آمریکا نمونههای فراوانی از آزمایش بر روی چنین عواملی دیده میشود؛ ما مهمترین این آزمایشها را ذکر میکنیم، با این توضیح که این موارد همه آزمایشهای غیراخلاقی در این حیطه بر روی انسانها را در بر نمیگیرند. * آزمایشهای طاعون و بریبری روی زندانیان در سال ۱۹۰۰ پزشکان ارتش آمریکا در فیلیپین، پنج زندانی را به طاعون مبتلا کردند؛ آنها همچنین در ۲۹ زندانی دیگر «بریبری» ایجاد کردند. ۶ سال بعد نیز یکی از اساتید دانشگاه هاروارد به نام «ریچارد استرانگ» ۲۴ زندانی فیلیپینی را به بیماری وبا مبتلا کردند تا بر روی آنها آزمایش انجام دهند. ۱۳ نفر از این آزمودنیها فوت کردند. * آزمایش های سل و سفلیس روی کودکان و سیاهپوستان در سال ۱۹۰۸ نیز سه نفر از محققان ایالت فیلادلفیا دهها کودک را به سل مبتلا کردند که منجر به نابینایی دائمی تعدادی از آنها، بیماریهای دیگر و تورم چشم در بسیاری دیگر از آنها شد. در آزمایشهای آنها از این کودکان به عنوان «مواد مورد آزمایش» یاد شده است (نقل از کتاب «به نام کودکان»، ص ۱۰۴؛ نوشته کوتر، ۱۹۹۲) در سال ۱۹۱۱ یکی از پزشکان «مرکز تحقیقات پزشکی راکفلر» ۱۴۶ بیمار این بیمارستان را به سفلیس مبتلا کردند. والدین بعضی از کودکانی که بدون اطلاعشان در این آزمایش به عنوان آزمودنی به کار گرفته شده بودند از این پزشک شکایت کردند. بین سالهای ۱۹۳۲ تا ۱۹۷۲ سازمان بهداشت عمومی آمریکا در مطالعهای بالینی موسوم به «آزمایش سفلیس در تاسکگی» ۴۰۰ مرد سیاهپوست از طبقات محروم جامعه که به بیماری سفلیس مبتلا بودند را برای مطالعه بر روی این بیماری انتخاب کرد. محققان در این آزمایش به این افراد چیزی درباره بیماریشان نگفتند. در سال ۱۹۴۷ داروی پنیسیلین به عنوان درمان این بیماری شناخته شد اما محققان این آزمایش از دادن این دارم به این افراد امتناع کردند تا اثرات بیماری سفلیس بر بدن انسان را مطالعه کنند. در سال ۱۹۷۲ که این مطالعات به پاپان رسید، تنها ۷۴ نفر از این افراد زنده بودند. پزشکان در حال خون گرفتن از یکی از آزمودنیهای غیرمطلع تاسکگی هستند. * آزمایش مالاریا روی زندانیان در مطالعه دیگری موسوم به «تحقیقات مالاریا در بازداشتگاه استیتویل» که در دهه ۱۹۴۰ آغاز شد محققان اداره بهداشت دانشگاه شیکاگو با همکاری ارتش آمریکا و وزارت خارجه این کشور اثرات بیماری مالاریا را بررسی کردند. در این آزمایشها که ۲۹ سال به طول انجامید ۲۹ نفر از این زندانیان به طور عمدی به مالاریا مبتلا شدند. (نقل از کتاب «بیگانگان در بستر: پیشینه نحوه اثرگذاری قانون و اخلاق زیستی بر تصمیمگیریهای پزشکی»، نوشته راثمن، ۱۹۹۲) این عکس در تاریخ ۱۲ ژانویه سال ۱۹۶۱ در روزنامه شیکاگو سان به چاپ رسید و زیر آن نوشته شده بود: «یکی از متهمان که خودش را در معرض بیماری مالاریا قرار داد روی تخت بیمارستانی در استیتویل نشسته است و قرصی میخورد تا شاید بیماریاش درمان شود». * آزمایشهای مرگبار در گواتمالا و عذرخواهی ۶۰ سال بعد بین سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۴۸ محققان آمریکا در مطالعهای در گواتمالا از روسپیهای بیمار برای مبتلا کردن افراد زندانی، بیماران آسایشگاههای روانی و سربازان گواتمالایی به سفلیس و سایر بیماریهای آمیزشی استفاده کردند تا اثرات پنیسیلین برای درمان این بیماریها را مطالعه کنند. در این مطالعه نزدیک به ۷۰۰ نفر از این زندانیها که بعضی از آنها کودکان یتیم بودند به بیماری مبتلا شدند. سه نفر از آزمودنیهایی که در مطالعات پزشکی آمریکا در گواتمالا به بیماری مبتلا شدند منابع مالی این تحقیق را «وزارت بهداشت عمومی»، «موسسه ملی بهداشت و سلامت» و «هیئت بهداشت و سلامت هوادار آمریکا» (که اکنون «موسسه بهداشت آمریکا» در «سازمان بهداشت جهانی» است) و دولت گواتمالا تأمین کردند. «جان چارلز کارتر» که سرپرستی این تیم تحقیق را به عهده داشت به این علت این مطالعات را در گواتمالا انجام داد که به وی اجازه انجام این آزمایشات در آمریکا داده نمیشد.(نقل از کتاب «کشور هرز: دری به سوی تنها ابرقدرت جهان»، نوشته ویلیام بلوم، ۲۰۰۶) هیلاری کلینتون، وزیر خارجه فعلی آمریکا در ۱ اکتبر سال ۲۰۱۰ از مردم گواتمالا به خاطر انجام این آزمایشها عذرخواهی کرد. * آزمایشهای جنگ بیولوژیک سازمان سیا در سال ۱۹۵۵ سازمان سیا دست به انجام آزمایشاتی در زمینه نبرد بیولوژیک زد؛ در این آزمایشها سیا اقدام به انتشار باکتری سیاهسرفه در بیرون خلیج تامپا، در ایالت فلوریدا کرد. این اقدام باعث شد بیماری سیاهسرفه در این شهر مسری شده و حداقل ۱۲ نفر را به کشتن بدهد. (نقل از کتاب «کشور هرز: دری به سوی تنها ابرقدرت جهان»، نوشته ویلیام بلوم، ۲۰۰۶) در فاصله سالهای ۱۹۵۶ و ۱۹۵۷ آزمایشهای سلاحهای بیولوژیک ارتش آمریکا در شهرهای «ساوانا» در ایالت «جورجیا» و «آوون پارک» در ایالت فلوریدا انجام شدند. در این آزمایشها محققان ارتش آمریکا میلیونها پشه آلوده را در این دو شهر رها کردند تا ببینند آیا این پشهها میتوانند باعث انتشار بیماریهای تب زرد و تب دنگی شوند یا خیر. بر اثر این آزمایشها صدها نفر از ساکنان این دو شهر به بیماریهایی مانند انواع تبها، مشکلات تنفسی، جنینهای مرده، انسفالیت و تیفوئید مبتلا شدند. سپس محققان ارتش در لفافه متخصصان بهداشت وارد این دو شهر شدند و شروع به عکسبرداری و انجام آزمایش های پزشکی روی قربانیان کردند. چندین نفر از فرادی که به بیماری مبتلا شده بودند، به خاطر این آزمایشها جان باختند. (نقل از کتاب «طاعون یازدهم: سیاستهای نبرد شیمیایی و زیستی»، نوشته کول، ۱۹۹۶)
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
10 / 8 / 1391 ساعت 6:23 |
بازدید : 6432 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
جوانی می خواست زن بگیرد به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند. پیرزن به جستجو پرداخت، دختری را پیدا کرد و به جوان معرفی کرد وگفت این دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگی فراهم خواهد کرد.
ادامه دارد
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
یک شنبه 5 / 8 / 1391 ساعت 7:19 |
بازدید : 5485 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
جيژني قوربان ئه گه ر ره سمي خه ليلوللايه-
به لام لاي موسلمين زير وته لايه
جيژنه با بچين بؤ مالان دل ره ق نه بين-
خوداي نه كه رده با مه غرورترين كه س نه بين
رئ به ري موديري وبسايتي kurdnews
جيژني قوربان له هه مو موسلميني جيهان وبه تايبه ت گه لي كورد پيروزبايي ئه كه ين و سه ربه رزي هه موهاولاتيان وبه رژه وه ندي موسلمين وگه لي كورد دوا ئاواتمانه.
له گه ل ريزدا
"رضاسيدرشيد"
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
4 / 8 / 1391 ساعت 4:11 |
بازدید : 3649 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
هیچ وقت هیچ چیز و هیچ کس را بی جواب نگذار، مطمئن باش هر جوابی بدهی ،یک روزی ، یک جوری ، یک جایی به تو باز می گردد
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
30 / 7 / 1391 ساعت 5:48 |
بازدید : 6231 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
قلعه باستانی زیویه به فاصله ۵۵ كیلومتری جنوب شرق شهرستان سقز در استان کردستان و در شمال روستایی موسوم به همین نام واقع شده است. قلعه زیویه یكی از قلعه های باستانی استان كردستان است كه در سال ۱۹۴۷ كشف شد.این قلعه بر روی تپه ای بنا شده كه بر نواحی پیرامون آن مشرف بوده و تسلط كامل داشته است كه امروزه از نظر گردشگری نیز چشم انداز بسیار زیبایی دارد.زیویه هم از نظر معماری و هم از نظر آثار هنری یكی از شاخص ترین مكان های دوره تاریخی محسوب می شود و احتمالاً مربوط به اقوام ماننایی است كه ۲۷۰۰ سال پیش می زیسته اند و محل حكومت آنها شمال غرب ایران بوده است.نخستین باری كه از «زیویه» نامی آورده شد در سالنامه آشوری مربوط به سارگن دوم است. وی به هنگام لشكركشی به سرزمین ماننا عنوان می كند كه پس از تسخیر پایتخت ماننایی ها یعنی ایزیرتر و شكست پادشاه آنها به نام «ایرانزو» ۲ قلعه مهم مركزی سرزمین ماننا بنام های زیپیه (ایزیپیه ازیپنا) و آرماثیت را متصرف شد كه اغلب نویسندگان و پژوهشگران را عقیده بر این است كه این زیپیه همین زیویه فعلی است و احتمال دارد كه محل قلعه آرماثیت نیز در روستای «قپلانتو» در ۵ كیلومتری زیویه باشد. در ضمن چنان كه می دانیم مسكن و مأوای ماننایی ها كه یكی از قبایل متحد با مادها بودند در جنوب دریاچه ارومیه و شمال كردستان فعلی بوده است.در این كه قلعه زیویه یك قلعه حكومتی مهم و قابل توجه بوده، شكی نیست و بیشتر محققان بر این عقیده استوارند؛ نویسندگان و باستان شناسان بسیاری درباره زیویه اظهار نظر كرده اند از جمله پرفسور گیرتنس محقق و باستانشناس فرانسوی، مؤلف كتاب «هنر ایران در دوره ماد و هخامنشی معتقد است كه این قلعه یك قلعه حكومتی بوده و گنجینه به دست آمده را دفینه ای می داند كه در كنار جسد یك پادشاه سكایی گذارده شده است.اهمیت، اعتبار و شهرت جهانی زیویه به زمانی برمی گردد كه در حوالی سال ۱۳۲۵ شمسی تعدادی از آثار آن در اثر بارندگی شدید و فرو ریختن قسمتی از خاك تپه به صورت اتفاقی كشف شد. به دنبال وقوع این امر و پیگیری های شخصی به نام «ایوب ربنو» مجوزی تحت عنوان حفاری تجاری در زیویه از سوی مقام ها صادر شد و این شخص در ۸ سال متوالی در حدود ۹۵ درصد از سطح تپه را كاوش كرد و آنچه از بقایای معماری قلعه در جوار اشیا و آثار به دست می آمد را تخریب كرد و با دستیاری و همكاری اعضای هیأت خویش توانست به غارت و چپاول آثار زیویه بپردازد و اكثر آثار گران بها و ارزنده این محوطه باستانی را به خارج از كشور انتقال دهد كه در حال حاضر زینت بخش بزرگترین و مهم ترین گالری ها و موزه های دنیا چون لوور در فرانسه، بریتانیا در انگلستان، رمیتاژ در لنینگراد و... است و تنها تعداد معدودی اشیا طلایی، نقره ای و سفالی در اختیار سازمان میراث فرهنگی كردستان قرار گرفته است.
از نظر كارشناسان سازمان میراث فرهنگی كردستان سفالینه های به دست آمده و دیگر آثار كشف شده از این قلعه باستانی نشان می دهد كه از اواسط قرن هشتم قبل از میلاد تا اوایل دوره هخامنشی، زندگی در این قلعه وجود داشته و با به سلطنت رسیدن داریوش هخامنشی و تهاجم وی به سرزمین مادها زندگی در این قلعه به پایان رسیده است.
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
30 / 7 / 1391 ساعت 5:48 |
بازدید : 6167 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
سقز اي مهد عزيز اي زادگاه پاك من
ارض اقدس اي مبارك سرزمين و خاك من
مسقط الراس من واسلاف رحمتناك من
منبع الهام اشعار من و ادراك من
مادر والاي من ، اي مولد بي آك من
مژده بادا نهالانت همه در جنب و جوش
بهر حفظ آبرويت در فغانند و خروش
از سروشم دوش گويا اين پيام آمد به گوش
اي غيور فرزند من در راه فرهنگت بكوش
تا درخشان كوكبي باشي تو در افلاك من
نوجوانان در رهت اينك فداكارند و شاد
كسب دانش مي نمايند و هنر گيرند ياد
مي پرستند از دل و جان هر دبير و استاد
از خدا خواهم كه چشم بد از ايشان دور
دور باد چشم بد زين فرقه چالاك من
ملت فرهنگ خواهت پرچمي افراشتند
بهر استقلال فرهنگ قدم برداشتند
سود شخص را براهت زير پا بگذاشتند
خود غلط بود آنچه بدخواهان ما پنداشتند
هست دست ديگران در هستي و املاك من
اي گروه حاضر اندر انجمن ميدار گوش
اين سخن با فكر باز و هوش جمع از من نيوش
روز و شب در اعتلاي شهر و فرهنگت بكوش
جامه عزت بپوش و جام خوشبختي بنوش
مرهمي نه بر دل از هم جدا و چاك من
ميشنو اندر زمام ميهن و گفتار او
از زبان شاعر و از سوزش اشعار او
از غرور ملي و از گزمي بازار او
از نواي بلبل گوينده ي اسرار او
تاريخ سرايش اين شعر سال 1331 شمسي به مناسبت مستقل شدن فرهنگ سقز بوده.
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
30 / 7 / 1391 ساعت 5:48 |
بازدید : 5299 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
پیشینه تاریخی
سقز یكی از شهرهای استان كردستان است كه در شمال غربی سنندج و در فاصله 198 كیلومتری آن واقع است و از شمال به بوكان و از غرب به بانه و از جنوب به منطقه تیلكو و از شرق به منطقه افشار منتهی میشود .
شهرستان سقز بر روی دو تپه طویل كه رودخانه سرپوشیده ولی خان از وسط آن می گذرد ، بنا شده است پستی و بلندیهای داخل شهر و مناظر و چشم انداز زیبای رودخانه سیمینه رود كه از كنار این شهر می گذرد جلوه بدیعی را به نمایش گذاشته است .
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
26 / 7 / 1391 ساعت 1:52 |
بازدید : 3032 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
امام هر زمان ايشان را در حال سان ديدن و يا لباس رزم در تلويزيون در مقام
رياست جمهوری می ديدند لذت می بردند و می گفتند آقای خامنه ای مناسب رهبری
هستند.
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
10 / 7 / 1391 ساعت 2:48 |
بازدید : 4401 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
کوڕهکهم فێربکه.ئهبێ بزانێ ههموو خهڵکێ ڕاستگۆ و دادپهروهر نین،بهڵام لهبهرامبهر ههر فێڵبازو دهسبڕێکدا مرۆڤێکی ڕاستوێژو پیاو ماقووڵ ههیه.پێ بڵێ لهبهرامبهر ههر سیاسهتوانێکی خۆویستهوه ڕێبهرێکی جوامێر ههیه،لهبهرامبهر ههر دوژمن و نهیارێکهوه یار و هاوڕێیهک ههیه.
فێری بکه ئهگهر بهکار کردن و دژوارییهوه یهک دۆلار بهدهست بێنێ،باشتر
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
10 / 7 / 1391 ساعت 2:48 |
بازدید : 4417 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
در یکی از شهرهای اروپایی پیرمردی زندگی می کرد که تنها بود.هیچکس نمی دانست که چرا او تنهاست و زن و فرزندی ندارد. او دارای صورتی زشت و کریه المنظر بود. شاید به خاطر همین خصوصیت هیچکس به سراغش نمی آمد ...
و از او وحشت داشتند ، کودکان از او دوری می جستند و مردم از او کناره گیری می کردند. قیافه ی زننده و زشت پیرمرد مانع از این بود که کسی او را دوست داشته باشد و بتواند ساعتی او را تحمل نماید. علاوه بر این ، زشتی صورت پیرمر
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
10 / 7 / 1391 ساعت 2:48 |
بازدید : 5455 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
به ڕاست گه لی کورد زۆرمان نه زانین به هۆی نه زانین ڕوو له نه مانین
ئاتاج به وانه ین وا زۆر ئه زانن به پێی زانینیا ن هه ر تا ئه توانن
تێکۆشن له بۆ پێشکه وتن وڵات چه ن زانا ی به ناو خاوه ن د ه سه ڵات
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
10 / 7 / 1391 ساعت 2:48 |
بازدید : 4158 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
پژوهشی درآرایه های ادبی در شعر تنی چند از شاعران کردزبان
نالی،وهفایی،مهحوی،مهولهوی،سواره،هێمن،ههژار،ئهمین گهردیگلانی،ڕهحیم لوقمانی،جێماو،مهینهتی
...........................................
از نالی:
نام: خدربن احمد شاویسی مکائیلی
سال تولد: 1215 هجری ب
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
10 / 7 / 1391 ساعت 2:48 |
بازدید : 4071 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
1) حاجی آقا آکتور سینما (اوانس اوگانیانس، 1311): اوگانیانس در سال 1309 با ساختن فیلم کمدی "آبی و رابی" نام خود را به عنوان پدر سینمای بلند داستانی ایران به ثبت رساند. متأسفانه تنها نسخه ی این فیلم یک سال بعد در یک آتش سوزی نابود شد. اما معدود نوشته های باقی مانده از آن دوره نشان می دهد که آبی و رابی تقلیدی از یک کمدی دانمارکی بوده و ارزش هنری چندانی نداشته است. ولی حاجی آقا آکتور سینما با آبی و رابی فرق می کند. اوگانیانس در این فیلم از شیوه ای استفاده کرد که آن موقع حتی در هالیوود و اروپا هم چندان شناخته شده نبود: فیلم در فیلم. فیلم در عین حال نگاهی به شدت مترقیانه و روشن فکرانه به پدیده ی مهمی مانند سنت و مدرنیته دارد. نگاهی که سنت را در صورت عدم نوآوری و تغییر، نابود شده می داند و حرکت به سمت مدرنیته را امری اجتناب ناپذیر. فیلم، متأسفانه در اکران عمومی شکست وحشتناکی خورد. به طوری که پایان فیلم سازی اوگانیانس جاه طلب و پرشروشور به شمار می رفت. با این وجود امروزه می توان به تماشای فیلم نشست و از این لذت برد که 77 سال قبل، فردی در ایران دست به ساخت فیلمی زده که موضوع اصلی آن، ستایش سینما است. حاجی آقا آکتور سینما اولین فیلم بلند داستانی ایران است که نسخه ی آن در دسترش است و از این رو اهمیت زیادی در بررسی تاریخ سینمای ایران دارد.
2) گنج قارون (سیامک یاسمی، 1346): سینمای ایران پس از حاجی آقا آکتور سینما، مسیر جالبی را طی نکرد. فیلم های آبکی و ضعیفی که در طول چند سال ساخته شد و عدم حمایت دولت از سینما باعث شد که سینمای ایران بین سال های 1316 تا 1327 به خوابی یک دهه ای فرو رود. در طول این مدت هیچ فیلمی در ایران ساخته نشد تا این که در آن سال، حیات دوباره ی سینمای ما آغاز شد و کم کم سینما در ایران رونق گرفت. ولی اکثر فیلم های ایرانی آن قدر از نظر ساختاری ضعیف بودند که حتی قابل ذکر نیستند. در طول بیست سال اولیه ی دوره ی دوم فیلم سازی در ایران، فیلم هایی با فروش بالا به عنوان پدیده های سینمایی شناخته شدند و بازیگرانی هم به جایگاه ستارگی رسیدند. اما اولین فیلمی که به عنوان یک پدیده ی سیاسی – اجتماعی (و نه فقط سینمایی) شناخته شد، گنج قارون بود و اولین بازیگر سوپراستار سینمای ایران هم محمدعلی فردین بود که با این فیلم، جایگاهی فراموش نشدنی کسب کرد. به طوری که جریان معروف فیلمفارسی را در ایران به راه انداخت. گنج قارون البته امروزه از نظر هنری ارزشی ندارد. داستان فیلم به شدت هندی وار است و دز تصادفات و اتفاقات عجیب و باورنکردنی در این فیلم آن قدر بالا است که خنده دار به نظر می رسد. روابط علی و معلولی در فیلم نامه آن قدر خام پرورانده شده اند که حیرت انگیز است! با این وجود فیلم هنوز هم دلچسب و دلنشین جلوه می کند. دنیایی که فیلم به تصویر می کشد، آن قدر زیبا و فریبنده است که هنوز تماشاگر با مشاهده ی این فیلم احساس آرامش می کند. دنیای علی بی غم، دنیایی است بسیار کوچک که در آن انسان هایی با دل های بسیار بزرگ زندگی می کنند. چه کسی است که نخواهد در چنین دنیایی زندگی کند؟!
3) قیصر (مسعود کیمیایی، 1348): موج "قارونیسم" خیلی زودتر از آن چه انتظار می رفت به ابتذال کشیده شد. اگر گنج قارون علی رغم ضعف های فراوانش دنیایی زیبا و دل نشین را ارائه می داد، تقلیدهایی که از آن و به قصد فروش بالا صورت گرفت، اکثراً احمقانه و شرم آور بودند و این کار عملاً باعث جدایی قشر نخبه ی جامعه ی ایران از سینمای ایران و کشیده شدن آنان به سمت فیلم های خارجی اکران شده در سینماها شد. در چنین شرایطی نیاز به یک تغییر اساسی و عمده به شدت احساس می شد. در این وضعیت، سال 1348 یک رنسانس در سینمای ما رخ داد. رنسانسی که مقدماتش از زمان ساخت فیلم هایی چون شب قوزی (فرخ غفاری) و خشت و آینه (ابراهیم گلستان) آغاز شده بود. ولی با قیصر و گاو (داریوش مهرجویی) به ثمر نشست. قیصر فراتر از یک تغییر بود. قیصر یک "اتفاق" بود که باعث شد سینمای قبل از انقلاب به دو دوره ی قبل از قیصر و بعد از قیصر تقسیم شود. در دوره ای که "گنج قارون" ها محور بحث خود را تساهل و تسامح در برابر مشکلات زندگی و رعایت اصول جوانمردی قرار داده بودند، مسعود کیمیایی با قیصر برای اولین بار حرف از تغییر زد. از اراده ی خود مردم سخن گفت. نیروی سیاسی و امنیتی حکومت را به سخره گرفت و این گونه قشر نخبه را دوباره به تماشای فیلم های ایرانی کشاند. قیصر فقط در تهران 2میلیون تومان فروخت (یعنی با احتساب قیمت بلیت آن دوره، چیزی حدود یک میلیون نفر از مردم تهران، این فیلم را در سینما دیدند) و با اختلافی نجومی پرفروش ترین فیلن سال شدو آغازگر دوره ای طلایی در سینمای ایران بود که گرچه مثل همیشه تعداد زیادی فیلم مستهجن و ضعیف در این دوره به چشم می خورد، ولی تعدادی از بهترین فیلم های تاریخ سینمای ایران در سال های 49-57 ساخته شدند. فقط کافی است به اسم این فیلم ها دقت نمایید: داش آکل، رضا موتوری، خاک، گوزن ها، سفر سنگ (همگی از مسعود کیمیایی)، آرامش در حضور دیگران (ناصر تقوایی) ،طوقی و سوته دلان (علی حاتمی)، تنگنا و تنگسیر (امیر نادری)، زیر پوست شب، کندو و دشنه (فریدون گله)، فرار از تله (جلال مقدم)، رگبار (بهرام بیضایی)، صبح روز چهارم (کامران شیردل) و...
4) گاو (داریوش مهرجویی، 1348): در کنار قیصر که آغازگر موج نو سینمای ایران به شمار می رود، نمایش فیلم گاو هم اتفاق مهمی در سینمای ایران تلقی می شد و گام بزرگی در راه تغییر دیدگاه نخبگان نسبت به سینمای فارسی بود. گاو به تعبیری اولین فیلم هنری ایران به شمار می رود و راه را برای بسیاری از فیلم های مشابه هموار کرد. در دوره ای که عمده فیلم های ایرانی از فرط شعارزدگی و آشکاربودن پیام هایشان، تماشاگر را به ستوه می آوردند، گاو زبانی کاملاً استعاری را در پیش گرفته بود، معانی ضمنی زیادی درون خود داشت و موضوع مهم استحاله و از خود بیگانگی را با زبانی نمادین به تماشاگر منتقل می کرد. گاو در ضمن یکی از اولین اقتباس های ادبی مناسب و خوش ساخت در سینمای ایران بود و فرصت را برای کارگردانان دیگر فراهم کرد که چندین فیلم مهم از روی کتب مشهور ادبی ایران و خارج بسازند. (در رأس همه علاوه بر خود مهرجویی، مسعود کیمیایی قرار داشت). گاو در خارج از ایران هم موفق بود و جایزه ای از جشنواره ی بین المللی فیلم برلین دریافت کرد. اما مهم ترین تأثیر فیلم گاو این بود که نسل جدیدی را وارد سینمای ایران کرد. علاوه بر خود مهرجویی که به عنوان یک کارگردان مطرح و تثبیت شده به کار خود ادمه دارد، تعداد زیادی از بازیگران مطرح تئاتر ملی ایران، به وسیله ی این فیلم جای خود را در سینمای ایران باز کردند. از جمله عزت الله انتظامی، علی نصیریان، جعفر والی، جمشید مشایخی و پرویز فنی زاده. همه ی این ابعاد را که در نظر بگیریم، متوجه می شویم گاو چه فیلم مهم و ارزشمندی در تاریخ سینمای ایران به شمار می رود.
5) برزخی ها (ایرج قادری، 1359): پس از پيروزي انقلاب، وضعيت ستاره هاي سينماي قبل از انقلاب در هاله اي از ابهام قرار داشت. تكليف ستارگان زن كه البته مشخص بود. از ميان ستاره هاي مرد هم بهروز وثوقي قبل از انقلاب به آمريكا مهاجرت كرد و تقريباً بقيه ي سوپراستارها همه در ايران ماندند. برزخي ها اولين فيلم ايرج قادري پس از انقلاب بود. فهرست بازيگران اين فيلم قابل تأمل است: محمدعلي فردين، ناصر ملك مطيعي، سعيد راد، محمدعلي كشاورز و خود ايرج قادري. برزخي ها اگرچه با نگاهي به وقايع انقلاب ساخته شده بود، ولي در واقع اكشني از جنس فيلمفارسي هاي قبل از انقلاب بود. ولي اهميت امروزي اين فيلم بدين دليل است كه نقطه پاياني محسوب مي شد بر فعاليت تعدادي از هنرپيشگان اين فيلم. برزخي ها در آن دوره و با قيمت بليت آن زمان، روزانه نزديك به 1 ميليون تومان مي فروخت. ولي اعتراض شديد تعدادي از تندروهاي آن دوره به نمايش فيلمي از سينماگران "طاغوتي" در سينماهاي كشور، باعث شد تا اين فيلم زودتر از موعد مقرر از اكران برداشته شود. پس از اين فيلم بود كه ديگر فيلمي از محمدعلي فردين و ناصر ملك مطيعي اكران نشد و ايرج قادري هم تا مدت ها ممنوع الكار بود و اين گونه عملاً دوره ي ستاره سالاري قبل از انقلاب به پايان رسيد و دوره اي در سينماي ايران شروع شد كه تا ابتداي دهه هفتاد به طول انجاميد و مؤلفه ي اصلي آن هم ستاره ستيزي بود.
6) هامون (داریوش مهرجویی، 1368): مهرجویی که بعد از انقلاب، چند سالی را در خارج از کشور سپری کرده بود، در اواسط دهه ی 60 به ایران برگشت و از میان تمام طرح هایش، اجاره نشین ها را ساخت که غوغایی به پا کرد. اجاره نشین ها در تهران پرفروش ترین فیلم سال شد و منتقدین هم از آن استقبال خوبی به عمل آوردند. پس از این فیلم و تجربه ی ناموفق شیرک، در انتهای دهه ی 60 مهرجویی با ساخت فیلم هامون، اوجی را نه تنها برای خودش که برای سینمای ایران رقم زد. در دوره ی دشوار پس از جنگ، هامون به طرز غریبی تصویرگر نسل جوان آن روز بود. نسلی سرگشته و آشفته که به هیچ جا نرسیده و هر چه بیشتر تلاش می کند، بیشتر فرو می رود. نسلی که عشق روشنفکری باعث می شود کارهای عجیبی انجام دهد و شک و بدبینی مؤلفه های اصلی زندگیشان را تشکیل می دهد. هامون در جشنواره ی فیلم فجر سال 1368 بسیار مورد استقبال قرار گرفت و 5 سیمرغ بلورین را از آن خود کرد. در اکران سال 69 هم هامون رتبه ی چهارم فروش را کسب کرد. با این وجود، اهمیت هامون بیش از این است. هامون با گذشت زمان به اولین فیلم کالت سینمای بعد از انقلاب مبدل شد. (توجه کنید در طول این 80 سال حیات سینمای ایران، تعداد فیلم های کالت واقعی مان از انگشتان یک يا نهايتاً دو دست فراتر نمی رود). تکیه کلام های شخصیت اصلی فیلم، سر زبان ها افتاد و هامون، تصویر نسلی شد که در آن دوره به دنبال بیان حرف هایش بود و تجلی این حرف ها را در هامون می دید. هامون هنوز هم عجیب با روح زمانه ی ما انطباق دارد و حتی نسل جوان امروز هم می تواند بازتاب رفتارهای خود را در این شخصیت ببیند. هیچ چیز عوض نشده است!
7) عروس (بهروز افخمی، 1370): سينماي ايران در دهه 60 دوره ي دشواري را پشت سر گذاشت. دوره اي كه از يك طرف با جنگ همراه بود و بنابراين بيش از هر زماني دغدغه ي انتقال پيام ها و تعهدهاي اجتماعي از طريق فيلم هاي سينمايي احساس مي شد و از طرف ديگر با سخت گيري هاي گاه وحشتناك مسئولين و متوليان وقت همراه بود و دست كارگردانان را براي بسياري از كارها مي بست. به عنوان مثال كافيست به فيلم گل هاي داوودي (رسول صدرعاملي، 1363) اشاره كنيم كه يكي از اولين رمانس هاي بعد از انقلاب بود و براي اين كه مجوز ساخت بگيرد، داستان عشقي اش را بين دو جوان "كور" روايت كرد تا خداي نكرده انحرافي پيش نيايد! البته مثل هر سيستم مشكل دار و بي منطقي، تناقضات خيلي زود از دل اين سيستم ظهور كردند و سوپراستارهايي مثل فرامرز قريبيان، بيژن امكانيان و سپس خسرو شكيبايي در دل مردم جايگاه ويژه اي يافتند. در اين ميان، عروس حكايتي ديگر داشت و براي اولين بار از مسائلي حرف زد و تصاويري را نشان داد كه در سينماي آن دوره همچون تابو به شمار مي رفت. تصوير آرايش كرده ي نيكي كريمي روي پرده شور و شوقي عظيم برانگيخت و او و ابوالفضل پورعرب به سوپراستارهاي جوان و خوش چهره ي سينما تبديل شدند. عروس شايد براي اولين بار در سينماي بعد از انقلاب از عشق زميني به مفهوم واقعي آن (و نه بين دو جوان كور) سخن گفت و بسياري از تابوها را شكست، حرف هاي جديدي زد و در عين حال به هيچ كسي هم توهين نكرد. در تأييد جريان ساز بودن فيلم عروس همين بس كه پس از اين فيلم سيستم ستاره سازي دوباره به راه افتاد و سينما مجدداً در اختيار جوانان واقعي قرار گرفت.
8) آژانس شیشه ای (ابراهیم حاتمی کیا، 1377): پس از شروع جنگ 8 ساله ی ایران و عراق، ژانر جنگی جای خود را در سینمای ایران باز کرد. تا قبل از پایان جنگ، طبیعتاً فیلم های جنگی با هدف تقویت روحیه ی ایرانی های درگیر جنگ تهیه می شدند و از لحاظ هنری حرفی برای گفتن نداشتند. ولی متأسفانه آن جریان بعد از جنگ هم ادامه پیدا کرد و فیلم هایی با مضمون جنگ تحمیلی ساخته می شدند که کیفیت بسیار نازلی داشتند. در این میان ظهور کارگردانان جوانی چون ابراهیم حاتمی کیا نوید روزهای بهتری را برای سینمای جنگ می داد و حاتمی کیا این امید را ناامید نکرد. در این میان آژانس شیشه ای، نه تنها نقطه ی اوج حاتمی کیا، که یکی از مهم ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران بود. آژانس شیشه ای به نوعی مانیفست نسل جنگ بود و بعد از آن همه تصاویر رؤیایی و اغراق شده، بالاخره تصویری رئال و حقیقی از جنگندگان را روی پرده تصویر می کرد. تصویر آدم هایی که بین تعهد به خود و تعهد به جامعه درماندند و سرانجام با تصمیم گیری هایشان تعهد به خود را ترجیح دادند. حتی اگر از سوی جامعه طرد شوند. حتی اگر در ظاهر این کارشان در خلاف جهت کاری باشد که دو دهه قبل در زمان جنگ انجام دادند. در واقع آن چه حاتمی کیا نشان داد، این بود که حتی تصمیم آن موقع رزمندگان برای اعزام به جبهه، در واقع یک جور پاسخ به تعهدی بود که نسبت به خود احساس می کردند. الآن هم وضع فرقی نکرده است. آن ها همان آدم ها هستند. ولی جامعه عوض شده است.
9) طعم گیلاس (عباس کیارستمی، 1377): عباس كيارستمي بي شك يكي از متفاوت ترين ترين و البته از معدود كارگردانان مؤلف ايران است. روند فيلم سازي او در اواخر دهه 60 و اوائل دهه هفتاد به اوج رسيده بود و فيلم هاي پياپي او، از كلوزآپ و مشق شب گرفته تا خانه ي دوست كجاست و زندگي و ديگر هيچ و زير درختان زيتون، همگي با استقبال پرشور منتقدان ايراني و جشنواره هاي خارجي مواجه مي شدند. اما او همواره فيلم سازي آوانگارد بوده و دست به تجربه هاي فرمي شگفت انگيزي زده است. در اين ميان طعم گيلاس شايد متعادل ترين (و نه لزوماً بهترين) فيلم او به شمار برود. اما بحث اصلي اين نيست. طعم گيلاس فيلمي است كه بزرگ ترين و معتبرترين جايزه ي تاريخ سينماي ايران را به دست آورد: نخل طلاي جشنواره ي كن. اتفاقي كه البته متأسفانه در رسانه هاي ايراني بازتابي درخور و شايسته نداشت، اما موج حيرت انگيزي از فيلم هايي را به راه انداخت كه به مرور زمان به "فيلم هاي جشنواره اي" مشهور شدند. فيلم هايي كه اكثراً مسيري ثابت و قابل پيش بيني را طي مي كردند و تا مدتي مورد توجه جشنواره ها هم واقع شدند. اين مسير البته به زودي از مسير اصلي خود منحرف شد، به طوري كه مدتي است شاهد كم توجهي جشنواره هاي معتبر به اين دسته از فيلم ها و گرايش آن ها به سبكي متفاوت از فيلم هاي ايراني هستيم. خود كيارستمي هم دست به تجربه هاي جديدي زد كه با واكنش هاي متفاوتي رو به رو شدند. ولي نام او با فيلم طعم گيلاس همواره در بررسي تاريخ سينماي ايران مي درخشد.
10) عینک دودی (محمدحسین لطیفی، 1379): عینک دودی از لحاظ جریان ساز بودن، یکی از مهم ترین فیلم های ایرانی دو دهه اخیر به شمار می رود. گرچه امروزه ممکن است کمتر نامی از این فیلم شنیده شود، اما واقعیت این است که آغازگر جریان کمدی سازی ایرانی که امروز سینمای ما را در بر گرفته است، همین فیلم بود. عینک دودی البته در قیاس با بسیاری از کمدی های سخیف امروزی، فیلم آبرومندی به شمار می رود. داستان معمولی اختلافات زن و شوهری و مشکلات آن ها، در این فیلم با ضرباهنگ مناسبی روایت می شود و فیلم در مواقع مناسب خنده های خوبی هم از تماشاگر می گیرد و پایان بندی مناسبی نیز دارد. در ضمن داستان همیشگی درگیری های زن و مرد، جذابیت زیادی برای کسانی دارد که دارای تعصبات جنسی هستند! همه ی این ها از عوامل فروش بالای عینک دودی بودند. در دوره ای که ایران، ملتهب ترین شرایط سیاسی سی سال اخیر (غیر از ماجرای پس از انتخابات سال گذشته البته!) را سپری می کرد و به تبع آن سینما هم بیش از هر دوره ی دیگری حالت سیاسی و اجتماعی به خود گرفته بود و فیلم هایی چون دو زن، شوکران، آژانس شیشه ای و زیر پوست شهر در جمع پرفروش ترین ها قرار داشتند، عینک دودی در آن میان مثل مهمان ناخوانده بود. ولی فروش بالایش باعث شد تا نگاه تهیه کنندگان به این ژانر هم جلب شود و سرانجام شد آن چه شد!
در انتها بايد گفت آن چه واضح به نظر مي رسد، توجه به اين نكته است كه اين فيلم ها قرار نيست تنها فيلم هاي تأثيرگذار سينماي ايران باشند. در تاريخ سينماي ايران فيلم هاي زيادي داشته ايم كه از جنبه هاي مختلف بر حيات اين سينما تأثير گذاشته اند. شايد آخرين نمونه اش درباره ي الي باشد كه مي تواند باني تغييرات وسيعي در سينماي ايران باشد. به هر حال تمام اين مطالب اثبات مي كند كه سينما هنوز هم زنده است و علي رغم پيچ و خم هاي زياد به حيات خود ادامه خواهد داد.
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
9 / 7 / 1391 ساعت 1:49 |
بازدید : 5622 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
ئیمان
ئهزانم جارێكیتر ناڕوێمهوه
ئهزانم
له گهڵ وهرینی ئهم جارهم
له دێبهری هیچ ئهشقێكا
به باڵای خوادا
ههڵنازنێمهوه.
ئهزانم
له سووتانی بهر برووسكهی ئهم ئێوارهوه
تا ماڵاواییم له خاك و له خوا
تازه دوو چاوی تاسهباری من
به درهختی هیچ باڵایهكدا نابنهوه چرۆ
ئهزانم
پاش لێكترازانی من و تۆ
دهلاقهی ژوان
به روومانا ههڵئهپێكرێ بۆ ههتا ههتا
سهرمامه… ههر ئێستاكه به ماچێكت دامگیرسێنه
وهكوو مناڵ
سهرم بگره له ئامێز و
بهفری مهرگله كاكۆڵ و شانی رۆحم داتهكێنه
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
9 / 7 / 1391 ساعت 1:49 |
بازدید : 3914 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
شهوی چاوهڕوانی
كات… سڕه ئهمشهو … ناڕوات ناسكۆله، وهڵامهكهم چی بهسهرهات؟
زووكه… بۆ نازانی؟ بۆ نازانی چهند درێژه عومری شهوی چاوهڕوانی؟!
ناسكۆڵه پهپوولهیهك ههر دوو باڵی بۆته دهفتهر كه تۆ شێعری وهڵامێكی بخهیته سهر زوو كه… تو خوا زووكه…
كات… سڕه ئهمشهو … ناڕوات عومری شهوی چاوهڕوانیش درێژه و ههر نابڕێتهوه …
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
6 / 7 / 1391 ساعت 7:27 |
بازدید : 5601 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
6 / 7 / 1391 ساعت 7:27 |
بازدید : 4881 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
6 / 7 / 1391 ساعت 7:27 |
بازدید : 4882 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
زنبيل نام روستايي در کردستان است كه ميان دوشهرستان سقز و بوكان قرار گرفته است . تاريخچه تأسيس زنبيل مربوط است به مرشد اول حضرت حاج سيد عبدالكريم حسيني العلوي (قدس سره)كه به سفارش حضرت پير شيخ عثمان سراجالدين نقشبندي(رحمة الله) به این منطقه اعزام و سپس به ایجاد خانقاه و مدرسه علوم دینی می پردازند (بنا بر روايات متعدد بنا بر سفارش حضرت رسول گرامي اسلام حضرت محمد (ص) و سیدالشهداء حضرت امام حسین (ع) به واسطه خواب و رویای صادقه که شر
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
6 / 7 / 1391 ساعت 7:27 |
بازدید : 7943 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
شرح حال آباد کردن زنبیل و هجرت حضرت شیخ المشایخ سید عبدالکریم (قدس سره) بنیانگذار خاندان زنبیل به منطقه کردستان ایران به ویژه خاک زنبیل اینچنین است:
حضرت حاج سیدعبدالکریم حسینی العلوی (ق) فرزند مرحوم شیخ عبدالرحمن است که وی پیرو طریقت قادری و ساکن قریه ا ی به نام (کانی توبه لنگه) یکی از آبادیهای عراق بوده است. حضرت شیخ عبدالرحمن نیز فرزند حضرت شیخ محمد (تره ته ون ) می باشد که در حدود 150 سال پیش همراه خانواده شریف به عت جو سیاسی در مدینه النبی (ص) به کردستان عراق مهاجرت نموده آند که (( تره ته ون) نام روستایی است که حضرت شیخ و خانواده اش در آن سکنا گزیدند.
حضرت شیخ عبدالرحمن پدر شیخ عبدالکریم (ق) دختری داشت به نام ((سیدزاده طیبه)) که دختری پارسا، بسیار مشهور ، معروف ، باسواد و عارفه بود. حضرت شیخ عثمان سراجالدین اول (قدس سره) سیدزاده طیبه ار از دوست دیرین خود حضرت شیخ عبدالرحمن (کانی تو ) برای تجدید فراش حضت شیخ محمد بهاالدین اول(ق) به طور غیر رسمی خواستاری می نماید حضرت شیخ عبدالرحمن مسئوله را با خانواده اش مشورت می نماید. به زودی حضرت شیخ عبدالرحمن توسط نامه ای موافقت خود و خانواده اش را اعلام می دارد. حضرت سراج الدین وقتی که موافقت ایشان را دریافت نمود. همت مردانه و بزرگوارانه حضرت سیدعبدالرحمن را ستوده و در اسرع وقت با حرمت هرچه بیشتر دختر ادیبه ((سیدزاده طیبه)) را رسماً خواستگاری و او را به نکاح شیخ بهالدین در می آورد.
به وسیله این خویشاوندی و رفتن و آمدها سیدعبدالکریم طلبه نوجوان مورد توجه و جای خاص در نزد حضرت شیخ سراج الدین و زیر نظر او قرار می گیرد که در اندک زمانی مراحل علمی را طی و به کسب معرفت همت می گمارد و از طرف شیخ سراج الدین (ق) مأمور به سیر وسلوک عرفانی می گردند با توجهات حضرت پیر کبیر و همت والای خویش به زودی زود از همپایه های خود پیش گرفته و مدال لیاقت و افتخاز نیابت و خلافت اول را از مراد خویش دریافت می نمایند.
حضرت سراج الدین (ق) روزی به سید عبدالکریم می فرمایند :
ای عبدالکریم مصلحت می دانم که تو در خدمت ملاعلی قزلجی که یکی از اساتید فرهیخته و علمای اعلام خطه کردستان ایران است برسی و در خدمت ایشان بقیه دروس مانده را تمام کنی و گاه گاه به ما سربزنی او نیز بدون تأمل امر استاد معظم خویش ارا طلاعت نموده به زودی به خدمت حضرت ملا علی قزلجی در می اید، پس از مدتی تمام علوم مربوطه را نحو احسن فراگرفته و موفق به اخذ اجازه نامه فتوی گردیده و با دست پر به حضور استاد والامقام خویش بر می گردد.
با پیشنهاد حضرت بهاالدین (ق) حضرت پیر عرفان دختر خویش یعنی (( سیدزاده آمنه)) را به نکاح سید عبدالکریم در می آورد.
پس از گذشت مدتی ، خداوند منان کودکی زیباروی و نورانی به آنان عنایت فرمود.که متأسفانه مادر پس از زایمان دار فانی را وداع گفته و مشیت الهی بر آن بود که کودک از همان بدو تولد از ناحیه مادر یتیم گردد.
این کودک نورسیده حضرت شاه عبدالحکیم است که بعداً به حضرت شاه حکیم مشهور می شود.
شخصی این خبر ناگوار را به حضرت سراج الدین (ق) می رساند، حضرت می فرمایند: دخترم چه به دنیا آورده است؟ عرض می کنند قربان فرزندی ذکور به دنیا آمده است. حضرت سراج الدین (ق) می فرمایند او را پیش من بیاورید. هنگامی که کودک را به دستان ایشان می دهند لحظه ای به چهره پک نوه اش خیره می شوند و سپس با لحنی رضایتمندانه سربلند کرده و به درگاه عز الهی چنین شکرانه نعمت به جای می آورند: سبحان الله! به این معامله چقدر راضی اهستم ! دختری از من گرفته ایو به جای آن پسری رعنا به من ارزانی فرموده ای که حکیم دین و دنیا است. حضرت سراج الدین (ق) پس از مدتی حضرت سید عبدالکریم (ق) طبق سند معتبری که هنوز نیز موجود می باشد به خلعت خلافت و و کیل مطلق و نائب الارشاد خویش مفتخر نموده و روانه سرزمین با صفا و خوش آب و هوا به نام ((زنبیل)) نمود.
زنبیل ییلاق و جنگلی پر پشت و انبوهی بود که در میان روستای ترجان و بوکان بر فرق در های زیبا واقع شده است و از نظر جغرافیایی و تقسیمات کشوری جزو مناطق کردستان می باشد.
حضرت سراج الدین (ق) به حضرت سید عبدالکریم (ق) امر فرمودند که هرچه زودتر باید زمینهای خاک زنبیل را از ارباب روستایی به نام ((شیلان آباد )) خریداری نمایند و در آنجا خانقاه و مدرسه علو مدینی برای طالبان شریعت محمدی (ص) بنا و به ارشاد خلق همت گمارند. حضرت سید عبدالکریم طبق فرامین استادش به منطقه آمده و زنبیل و زمینهای مربوطه را از ارباب شیلان آابد خریدرای نموده و در اندک زمانی ساختمان خانقاه و منازل مسکونی جهت خانواده خویش و زائران و حجره هایی برای طلاب دایر و به امکانات لازم مجهز گردانید. بدین سان زنبیل به عنوان یک پایگاه و مرکز علمی و عرفانی در خاک کردستان ایران پایه گذاری گردید.
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
6 / 7 / 1391 ساعت 7:27 |
بازدید : 5080 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
حضرت حاج سید عبدالکریم الحسینی العلوی(ق) مرشد اول و بنیانگذار زنبیل در طول عمر شریف خود سه بار به زیارت خانه خدا نائل آمدند و بنا به استدعای خویش پس از مرگ جانگداز حضرت شیخ بهالدین(ق) از هر دو چشم نابینا گردد و در سال ۱۳۳۱ هجری قمری دارفانی را وداع گفتند.
پس از درگذشت جانسوز حضرت حاج سید عبدالکریم- فرزند خلف و ارشدش حضرت حضرت شیخ سید عبدالحکیم (ق) مشهور به شاه حکیم به مسند ارشاد نشست و رهبری طریقت نقشبندی و قادری را به عهده گرفتو به ارشاد مردمان پرداختند. ایشان در زمان پدر یه شاه حکیم معروف گشته و از احترام و عزت به خصوصی در میان مردم برخوردار بودند. حضرت شاه حکیم (ق) نیز در سال ۱۳۱۲ هجری شمسی در زنبیل دعوت حق را لبیک گفته و در مزار خانوادگی در کنار پدر بزرگوارشان به خاک سپرده شده اند. روحشان شاد و با زهرای مرضیه (س) محشور باد.
پس از کوچ مرشد دوم حضرت حاج سید عبدالحکیم (ق) ُ فرزند گرانقدرش قطب العارفین حضرت حاج سیدالشیخ محمد هاشمی ملقب به شاه نورانی به مقام ارشاد رسیدند و به مدت ۶ ماه درب خانقاه را بستند و فرمودند من از عالم باطن چیزی را درخواست کرده ام اگر به من عطا گردیدُ خانقاه را باز می کنم و الا مردم را فریب نمی دهم پس از مدت شش ماه ایشان درب های خانقاه را به روی مشتاقان گشودند.
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
6 / 7 / 1391 ساعت 7:27 |
بازدید : 8287 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
پس از رحلت جانسوز پير بزرگ حضرت شاه نوراني (ق) حضرت سيد عليشاه به جانشيني پدر رسيدند، معظم له مردي وارع، متين ، خوش برخورد، گشاده رو، مهربان، مهمان نواز و بسيار متواضع بودند.
حضرت شيخ عليشاه هاشمي (ق) بعد از وفات پدر نامدارشان مدتي مدتي در زنبيل اقامت گزيد و به ارشاد خلق الله مشغول بود . ولي به علت ابتلاء به يك بيماري خطرناك، مجبور شدند در شهرستانهاي مهاباد و بوكان به سر ببرند. تا آخرالامر در 22/11/1359 هجري شمسي در شهر بوكان به علت بيماري صعب العلاج؛ دار فاني را وداع گفته و به جرگه ارواح مقدس نياكان خود پيوستند و جنازه مطهرش را طبق سنت خانوادگي در آرامگاه پيران زنبيل به خاك سپردند.
خبر وفات ايشان به سرعت در تمام شهر بوكان و حومه پيچيد و پس از چندي مردم از هر سو به طرف بيمارستان و منزل حضرت عليشاه (ق) سرازير شدند
امام جمعه شهرستان بوكان پس از مطلع شدن از وفات آن حضرت چند روز در بوكان عزاي عمومي اعلام كردند. در شهر غوغايي بود ، مردم نجيب كرد در غم از دست دادن پير طريقت خود ناله ها سر مي دادند دهها هزار نفر از شهرهاي مختلف با دلي پر از اندوه و مويه كنان پيكر مطهر پير فقيدشان را بر دوش مي كشيدند .از بوكان تا كل تپه مردم با پاي پياده جنازه را تشييع نمودند. آز آنجا به بعد به ديلل خاكي بودن جاده و بر اثر بارش برف، مشكلات عبور و مرور وسايط نقليه دهها برابر گرديده و همگي در گل و لاي فرورفته بودند . ناچاراً پيكر پاك حضرت شيخ را به مسجد روستاي قهرآباد منتقل نمودند تا بالاخره پس از تلاش بي وقفه مردم خداجوي و بايامانپيكر پاك حضرت عليشاه (ق) در آرامگاه خانوادگي به خاك سپردند. روح پاكش با نبي اكرم (ص) محشور باد.
مسئله وفات حضرت عليشاه و بيماريشان را خود حضرت پيش بيني كرده و قبل از روشن شدن بيماري كه در آن زمان ميبايست در مجهز ترين بيمارستانهاي سرطانتشخيص داده مي شد ايشان فرموند بدانيد كه من سرطان دارم. و قبل از پايان سال از دنيا خواهم رفتو شما بعد از فوت من در زمستان امسال هنگام انتقال جنازهام دچار مشكل بزرگي خواهيد شد كه انشاء الله به گشايشي بدل ميشود كه متأسفانه در زمستان همان سال ايشان دار فاني را وداع و دعوت حق را لبيك گفتند.
پس از فوت جانشور حضرت عليشاه هاشمي (ق) تا سال 1366 (هجري شمسي) زنبيل كاملاً متروك و تدريجاًبه ويرانهاي تبديل شده بود.
اعضاي خانواده و گروههاي زائري كه هرچندگاه براي زيارت مراقد پيران زنبيل به آنجا ميآمدند با مشاهده آن وضع اسفناك ، و مقايسه ان با آن زنبيل معطر سابق ، آن دانشگاه ابر آگاهي و مركز طريقت اشك از چشمانشان جاري و محزون ميگشتند.
در آن زمان به دليل جنگ، جو سياسي، ترس، وحشت و نا امني كه بر منطقه كردستان حاكم شده بود،در آن نا اميدي بي پايان ، نوري و درخششي قدي علم شد و كمر مردانگي وهمت بست و آهنگ حركت كردو با عزمي راسخ و ارادهاي پولادين شروع به ترميم خرابيها و آباداني دوباره آن مكان مقدس نمود. اين شخصيت كسي جز حضرت حاج سيدالشيخ انور هاشمي ايدهم الله تعالي نبود.
وي براي نجات زنبيل و خانقاه آن از بذل مال و جان فرزندان خود دريغ نكرد و با فروش طلاهاي همسر وفادار ، دختران و عروسان خود به آباداني و مرت خرابيها آن همت گماشت. در اين ميان اعضاي ديگر خانواده چون : جناب حاج سيدالشيخ جميل هاشمي(دامه عمره) و جناب حاج سيد عمر هاشمي (طال عمره) نيز از روي غيرت كمر همت راست نموده و به ياري شتافتند.
حضرت حاج سيد جميل (دامه عمره) و جناب حاج سيد عمر (طال عمره) ساختمان مرقد نياكان خود را برافراشته و تعميرات اساسي نمودند.
سپس حضرت حاج شيخ انور هاشمي (دامه عمره) نيز گنبدي زيبا، زينت بخش فرق آرامگاه نمود و همچنين ساختمان خانقاه، ديوارهاي مربوط به محوطه ساختمان جديد سكونت خود و سرويس بهداشتي عمومي و حوض هاي داخل صحن را با رنج ، مشقت و محروميت فراوان به عهده خود گرفته و در اجراي چنين برنامه عظيمي هرگز از كسي از مريدان و منسوبين نشنيد كه دست ياري و مساعدت مالي را به سوي كسي دراز كن و چيزي طلب نمايد. در سالهاي بعد حضرت شيخ انور هاشمي(ق) با ساخت مسجدي و مزين نمودن آن با نام مسجد حضرت خديجه كبري(س) زنبيل را از پيش مجهزتر نمودند. حضرت پير (ق) در صحبتهايي كه ايراد ميفرمايند همواره اشاره به آن دارند در اولين وقت ممكن اقدام به تأسيس مدرسه تعليم علوم ديني در زنبيل مينمايم. البته در كنار كارهاي عمراني حضرت پير همراه با برپاداشتن نماز جمعه در زنبيل سيل مشتاقان را به سمت اين مكان عرفاني ميكشانند و در صورت عدم حضور ايشان، ماموستا ملاسيد گل اقدام به برپايي نماز جمعه مينمايند كه اين خود اهميت به رعايت فرايض ديني و همچنين قانونمند بودند زنبيل حكايت دارد.
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
جمعه 5 / 7 / 1391 ساعت 2:47 |
بازدید : 4392 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
مراهيچ چيزعذاب نميدهد
جزاينكه دانسته خطاكردم ،
ندانسته آلوده شدم،
نشناخته وابسته شدم و نخواسته رانده شدم.
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
جمعه 5 / 7 / 1391 ساعت 2:35 |
بازدید : 5963 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
له سه ر تووه ي دله كه م داريك هاوه بان بانه- چل مليون گه لاي سه وز،سايه ن ئه راي ئه ي گيانه- ئه روه لنگي لي رزيايه نوور دايه وه ي چه وانه- داره گه ي دايم سه وزم نه سوه ي كوردستانه-
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
5 / 7 / 1391 ساعت 1:53 |
بازدید : 5833 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
هه ریمی کوردستانhttp://www.kordstan.lxb.ir.
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
5 / 7 / 1391 ساعت 1:53 |
بازدید : 5299 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
نظر غالب در روانشنانسي به طور اعم و در روانشناسي شناختيك به طور اخص اين است كه انسان سيستمي است كه كه به طور آگاهانه اطلاعات را دسته بندي ، تعبير و تفسير مي كند، اما عوامل ناآگاهانه تر ديگري نيز در فرآيند تعاملي بر تصميم گيري حاكم است. اين عناصر شامل ادراك، مدل هاي ذهني تعبير و تفسير موقعيتهاي خاص، هيجان ها و عواطف، نگرش ها و تلقي ها، مخاطرات، تصميم گيري قبلي و پيامدهاي آن است.(برگردان مجدد اسناد حقوق بشر از زبان انگلیسی به خوانندگان پیشکس می گردد.(استفاده از اسناد این وبلاگ با ذکر منبع و مترجم آزاد است)
حقوق بشر معياري مشترك است كه دستاورد همهي جوامع و ملت هاست، با هيچ فرهنگي بيگانه نيست و بومي همهي ملت هاست
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
5 / 7 / 1391 ساعت 1:53 |
بازدید : 8831 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
رووداونێت-سوێد دوای ئهوهی لهرۆژی 21/2/2010، تهلهڤزیۆنی BBC بهبۆنهی "رۆژی نێونهیهتهوهیی زمانی دایك"هوه، بهرنامهیهكی بهزمانی فارسی بڵاوكردهوه و تێیدا زمانی كوردی و ئازهری وهك دوو زمانی محهلی ناوهێنا و لهتهواوی بهرنامهكهدا چهندین جار ئهوهی دووپاتكردهوه، بووه جێی ناڕهزایی كورد كه زمانهكهیان زمانێكی رهسمییه بهتایبهتی لهباشووری كوردستان.
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
30 / 6 / 1391 ساعت 3:26 |
بازدید : 5180 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
نشست پارلمان جدید عراق پس از حدود سه ماه و نیم از زمان برگزاری انتخابات پارلمانی امروز به ریاست فواد معصوم آغاز شد، اما مخالفت نمایندگان ائتلاف کُردها با ادای سوگند به عربی به عنوان زبان رسمی عراق آن را با حاشیه همراه کرد.
دومین پارلمان عراق پس از سرنگونی رژیم بعثی صدام از ساعتی پیش به ریاست فواد معصوم نماینده ائتلاف کردستان آغاز شد، پیش از این مقرر بود "حسن العلوی" مسن ترین عضو پارلمان ریاست نخستین جلسه را برعهده داشته باشد-
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
|
20 / 6 / 1391 ساعت 15:47 |
بازدید : 4207 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
20 / 6 / 1391 ساعت 4:34 |
بازدید : 4742 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
ڕۆجیاروو دیمهنیت
خهیلێو بێ قهمچه
تاریکسانهکهو خهیاڵیمهنه
پڵۆسنابێمهره یاذت!
ماوێو بێ سهرچهمهو
ئاواتیم وشک و برێنگ
ڤاران بڕیوی بێ نان ودۆی
وهرهڕا گێرتهبێ
وێم و قهڵهم
تۆریهی بێنمێ
جه درکنای حهزهکاما
ڤزهما چنه نهی
نموتق!
تا بێ وهختێو
وهیشوومهو ویره ههرۆڵامهنه
ڕۆجیاروو دیمهنیت سهرهش
زنیهوه
چڕانێ هاواری!
بهڵام
پڕابێ نۆتهو ژیوایم
ئازیز ئامایت دهنگیوی
گڕ بێ
و
لوایت تۆشهبهرێوه
پهژارێ بێ دهنگێ
ئۆمید حهبیبی 12/4/1390
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
20 / 6 / 1391 ساعت 4:34 |
بازدید : 4044 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
بهی و نهی!
پهشتۆ چێڕێ و چۆڵهچراڤۆ
پهیکهروو ئازادیهوه1
پهشتۆ وهیوڵه
پڕپۆڵینهکۆ والێنتاینی2
پهشتۆ میاچهماو
ئۆتووبانه تهمهلوول گێرته درۆزنهکا
چا پهشته نسرمێنه
که خواچ، ئاخرش ڤله دڕهینێنه !
چننێ چارهکێن چنی
قیژهو کناچێوێ گڕگێرتێ
ههذهرهنا و مڵاسم
گێرتهن
ههیان ههیان ملهقوتێ
ڤینای دیامانیتهنا
نیا سوێست!
نامانی چوو پهڕیچهوه
دوورهنی
دوور
زانانم و مزانووچ
بهڵام تاقانه بهرزی دیارکهوته
بهی و نهی!
ئهرهنهکاسیا و
ژووژهڵه
پهیت کیشوو ماڵه،
چهوتیهکا
وهشهویسمهنی
تێکهڵ چنی ههوازهو
باذه باذیوی3 چیای!
پهیکهوو ئازادی : پهیکهرێوا که ساڵۆ 1886 ی عیسایی شاروو "نیۆیۆرک" وو ئامریکایهنه نریانهره، ئیژاو واتهیا که ئی پهیکهره دیمهنش جه مس یا و وهڵاتوو فهڕانسهی بهبۆنهو 100ساڵهو سهربهوێ بیهی ئامریکای پێشکهش پا وهڵاتیشه کهرذهن. ئیسه ئا پهیکهره بیهن به هێماو بهنامێ ئازادی جه وهرنیشتهنه.
والێنتاین : ڕۆ والێنتاین یام عاشقهکا ڕۆیوی تایبهتا جه فهرههنگوو وهرنیشتیهنه که ههر جه زهمانوو ڕۆمی باستانیهنه بیهن و تا ئیسه ئامان بهڵام ئیسه شاخ و باڵش پنه دریان، جه لاو ئێمهیچهوه 25 مانگۆ ڕابڕانوو گرذ ساڵێوێ بێوێ و بێ هیچ ویرهوه کهرذهی عاشقهکێ وهیوڵێوه مذا ههنترینی
"باذه باذه" : ورذه بهزمیوی کۆنی ههورامیا که گۆرانیهواچ چا وهختهنه که وهیوهشا جه یانهو تاتهیشهنه زنیێنهره، واتهنش.
ئۆمید حهبیبی
7/2/1391
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
20 / 6 / 1391 ساعت 4:34 |
بازدید : 7305 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
ئازیزا داستانێوه که وارهنه مهی داستانێوه
کۆڵێ ههورامیهنه به نامۆ "شێتم مزانا!" که به داواو بڕێو جه دۆسه وهشهسیاوهکام چێگهنه منیهوشهره
پهیتا
شێتم
مزانا!
وێرهگا وهخته
تیجیۆ ڕۆجیاروو هامنی هازیش چنه بڕیهیبێ و وهرهتاو، ههروهرهنه کۆڵێ سهرکهلهکاو
نۆدشهیهوه ڤهزهی ڤهزێره، سهرمهڕ1 و لامرۆیا2 سهیوهرشا
چنه مجیابێره. شنهو شهماڵی ختلێ وهزهکا دێ و فۆکلێشا دژنێ. چنی سهرکۆی ڕهفێقیم
هانهو مهجنوون ڕیانهو بهرهنۆیهنه3 کزووڵهما کهرذهبێ، قهڵوهزوو
ئاوهکێ و هاڕهو دهرهی ئهوپهڕوو وهشیهنه گڕهوشارما دێ. ههر دوهما وڕێ
بیێبێنمێ هانهچهمهکهینه و قسێ نهکهرێنمێ چنی ههنترینی. تێکهڵ چنی بێ دهنگی
ئێمه پاسه ئهی وهروو خیاڵیم پهلهوهریچ باڵ نهشانێ. ها خهریک بێ ویرێ بهرامهوه
ههر ویشهوه داش سهرهمهڤره باسوو دهمقڕهکهو وێم و تاتهیم که پهرێشهوێ
بیهبێما کهرووش پهی. ئاخر چی دویهر ساڵهنه که پێسمه سهر ئامان و لهشوو
ئیذی و ئهویم نهمهنهن تهنیا چنی سهرکۆی ڕهحهتهنا و قسۆ دڵیم لاشهوه کهروو.چی
ماوهنه فره مهینهت و مهرارهتوو خهڵکیم کێشتهن. چینهیه که گرذ شێتم
مزانا شکهم نیهنه بهڵام بڕێوشا وهروو ئانهیه خوا نهگێرۆشا ڤنه وهرهڕوو
مهذامهنه ڕوه! و بڕێوتهرشا خوهشا مهی و دلێڕاسهو بازاریهنه لاقرتیێم پنه
کهرا و چڕا شۆنیمهره ئاواته شێت!. سهرکۆ پێسه هیچکامی نیا و جۆرێو گۆش
مذارۆنه قسام ئهجیۆم شێتم مهزانۆ!. چڕانێش ڤنه
سهرکۆ......سهرکۆ، ویرا نقم کهرذهبێ. دالێو
تن چڕانێ سهرکۆ
ئێننه خراب
چڵهکیاره. خوڕا ملمهره. ئینه تۆ مهزانی پێسه بنیاذمی چڕی یۆی؟
واتم واز باره
ئا قسا.گۆش گێره با گێڵنووتهوه پهی چهنی پهرێشهوێ چنی تاتهیم گیریهیمێنه
ڤرێڤ
سهرکۆ به نهرمونیانیێڤ
ڕوهش کهرذانه و واتش ئاوات گیان لالۆ "بهرزان" کهوتهن سڵاموو زهمینی
و پیر بیهن. قسێوهیچ کهرۆ تۆ زوو پهرچش مهذهوه، واچه ڕاس ماچی تاته قسۆ تۆنه،
با وهشش بۆ. چی میاڤنیش یاگێوه پڕۆوه سهرهش؟. لالۆ بهرزان شۆنۆ ئانهیه پاسه
پاش لوا سهروو مینیهنه و کهوتهنه یانه، ههرچی مهی تووڕهتهر بۆ. دهی حهقهیچشهنه.
مزانی ئاذ چهنی ئی کهش و ئهو کهش کهرێ و پا ئهنه چیروو وێش نهنیێ؟
ڕاس ماچی تاتهم
دهیمهدهره پی کهشانه بێ و جه ڕاوێ تێر نهبێ. ههسهرێوهش بێ و قاچاخوو سهروو
مهرزیش پنه کهرێ. هامشانهکێش کهڕهتێو کهرێنێره تهوێڵێ، یانهنه نهتاڤێنێ
جما تا ساحبێو. ئاذ نزیکوو "مهڕێ سوورێ"4 کهوتهیاوه ههسهرهکێش
دێ دهسوو ڕهفێقهکاش و وێش "هانه مارا"5 و "کاڤۆ
زارا"6 ڤه هۆرکێشێ و دهس کهرێ گهز کهرذهی کهشهکا!. ئاخ ههرچی
ویرێ ئا وێرهگانهیه کهروهوه حهیبهتیێ کاس گنوو. یانهنه وتهبێنێ دهنگهدهنگوو
برا ڕۆ ئهذهیم های کهرذانێوه. تۆقانێ هۆرسانێوه چڕانێ ئهذا......ئهذالێ
گیان چێش بیهن؟. مذیهو خهڵکیوی فره وهروو بهرهیمانه گلێرێ بیێنێوه. تاتهم
ئینا چۆتهرمێوهنه هاوارێ کهرۆ. وهختێو ورذ بیاوه دیم قاچێوش پڕان و ونی پێسه
چێشی مشهی مشۆ چنهش. ئیتر زانام لوهی لوان سهروو مینیهنه. بێوێ دهسم کهرذ
گرهوای و بنۆ تاتهڕۆیم داره. ههر وێشهوه قسهکێم بڕیهنه دهمم و واتم سهرکۆ
گیان ئانه چی من چێوێ مزانوو و خهڵک شێتم ماچا؟
سهرکۆ ماچۆ
وهڵێ ئانهیه جوابت دهووه تۆ گێڵنهوه پهیم چنی لالۆ بهرزانی چی دهمقڕهتا
بیهن؟
سهروو
خوانوو ویرهگایهوه بێنمێ ئهذام ماچۆ کوڕهکهو فڵامهرزی، ههسهن فره ژیرا و
کهوته تاریفێ دایش. ماچۆ پاسه ماچا نماش مهشۆ و گرذ دوهشهممه و پهنجشهممانێو
ڕۆچێ سننهته گێرۆ،ههرزهکاری مهکهرۆ،گرذوو ڕهفیقاش ملا وهرهڕاو
کناچڵا،دڵداری کهرا و ههزار گۆناحی مارا ملوو وێشاره ئێذ ههر ئینا کۆنجێڵهو
مزگیهنه. ماچۆ ئهذاش پهریزاذه واتهنش ههسهن گهرهکشا ئێننه بوانۆ تا بۆ
به مهڵڵای دوانزه عیلم. تاتهیچم که پا مهسنۆعیهکهش بهرش ئارذهبێ و لاسهری
خوانهکهیوه خهریکوو تریت کهرذهی بامیه و تهماتهکهیش بێ چێرهنه چهمێوش
وست پهیم و دهسش کهرذ قسێ سۆڵێ کهرذهی و تهشهر شای. ماچۆ دهی بیه بیه خهڵکی
چن خوا مارۆ ڤهرهڤه پهیش زهیچهش ئاننه ژیرا و فامش ههن یه کوڕوو ئێمهیچ
شۆنۆ ئا گرذوو کتێب وانایوه و خهرجوو زانشگا کێشتهیش ئیسه شێت بۆ پهیما!. دهخۆ قهذیمی بێ ههقڵ نهبیهن
واتهنش " تاقاله یام شێتا یام
دێوانه! ". ژهنهکێ ناشۆکریێ نهبا ئێمهیچ بهختهما کرۆڵه نهبیایا
بێژگه ئینهیه ئیسه چوار پهنج زاڕۆڵێتهرما
بێنێ. جۆرێۆ خهرهزش جمابێ چاشتهکێش داشهوه دما و مێڵاکش نهکهرذه. ههناسیوی
سهرذش هۆرکێشا و ماچۆ ئهوهڕۆ یاوانێ قالهی مامۆزایم واچێ واچه ئاواتی واز
بارۆ چی لوان پیلاوپهولاره دژمانیش دهینێ به یانهو ئهلی و واتهنش بهزۆر
"نهرمین" هشا دا شوو پهوچی ئاذێچه وێش گڕش دا و جوانهمهرگه بیه.
پاذی چێش؟ ئاذ چکارهن؟ دهی ئهلی بهسهزوان چێش کهرۆ؟ کناچێنه و مشیهیا لوهیا
یانهو وێش. خاسش کهرذهن پیاشا پیا واتهن کاکه ڕۆسهم! ئهی چا نیشتهیاره
دڵداری کهرذهی؟! ئاوڕوو شیهیه!.بیاڤه ئاواتیهره ئهجۆ جۆڕیان!. چاگهنه
ئێتر تاتهم وێش نهگیریاش پهی و تفێوه پهڕ گڵوێزهش کهرذهنه میاچهمام و کهوت
فهزێعهت واتهی پنهم. ئێقرهم نهکهرذ و به دهسم گڵوێزهکهم ڕوهمهوه سهڕت.
ماچۆ ههتیم ئاخر تۆ پهی چێشی "چناره"نه ناسهنت ژهنۆ حهمهساعیذی
ئهرامهننهی نهرێ بڕۆ پهی نان پهتهی و چاشت کهرذهیشا، ئهو ئێننه نهذارا
گاڤروو کۆی بهزهیش مهیوه پۆره. یهواشڵانێو واتم تاته گیان من واتم مهتی
ئافتاو ئا نهرهیه مهبڕه خۆ وشک نهبیهن. ئی دارستانوو نهره و وهنا نهبۆ
مزانی چێشما ڤنه قۆمیۆ؟ ههر ئاننه چێو دنیام دی ئافتاوێ سهگبابێ ههرچی بشیۆ
و نهشیۆ کهرذاش پنه. مذیهو ئهذهیچم تهکهش دا لا تاتهیمهوره. ماچۆ چووزهنهپڕا
پاسه بلی ڤهرهڤه کهس ژهنیت مهذۆ دهی واز باره،تۆ قهبرۆ بابایت وهسێشا.
عهتیێ هامساما چوو وهڵیهوه پهرسهو مهتی حهلیمێ نه سا قۆرئان مواناوه،
پێسه واچی با ههر لاو ژهنهکاوه سووکهش کهروو! ماچۆ سهروهناز گیان ئانه چی
مۆچیاری ئاواتی مهکهری؟ ژهنێ مهحهلهکێ هیزی خوهی خوێنێش پنه. واچێنێ مهی
پا ڕانه ههرچی کهوتهبۆره هۆرش گیرۆ، بهرۆش یاگێوهتهر ڤزۆشهنه تهنهکه
شهخهڵوو شارهوانی، دڵق و کاقهزیچ منیۆنه باخهلهش!دهی گوا ههر یاگێوه بۆ
ههر شهخهڵ نیا و سفوورێ شارهوانی چاگهنه لاش مهبهرا؟
واتم ئهذا
گیان من ماچوو با بهروبانوو شارهکهیما پیس نهبۆ، نهوهشی نههۆرزۆ و سرووشتما
مهنۆ. با شهخهڵهکه یاگێوه گلێر بۆوه و شارهوانی دوور جه شاری کهرۆش
چیروو خاکیهڤره
نهڕا ملمهره
به تۆ چێش؟ خواڵه گیان وێش مزانۆ چێش کهرۆ، ئایا سرووشتی بازۆوه پهیما یام
نا. من و تۆ وهسیلێنمێ. چی قسانه
بێنمێ چنی ئهذهیم، مذیهو زرمهو تهوێڵێم ئاما و یهک دهفعه تهوێڵهم
وناڵینه بیه. وهروو چهمام سیاو بی، چوارمێکهم پێکابێ حهیبهتیێ مڕیانێ دماره و نهتاڤام وهروو وێم گیروو و پهشتۆ سهرهیم کهوت زهمین.چیمهگهره تاتهیم پا مهسنۆعیهکهش
کوانش تهوێڵهمهره.
به عننه خشکێ ئاما سهروو
سهرهیم ماچۆ هۆرزه بزیهره قۆڕمساخ، ئاخر من کوڕی چێمنهمه پهی
چێشی؟.ئاوڕووت پنه ناستهنا، ڕوهم نیهنه پا بازارهنه سهره بهرز کهروهوه.نهیهوه
پی یانهڤره، حاڵیت بی؟!
ئهذهی فهقیرهیچم
دهسش کهرذ گرهوه هۆڕه،قیژنێ واچی خۆ کوڕهکهت کۆشت؟ ئاذیچ واچێ ههر
تۆپنووش.ههر ئانهمه مهیوه هۆش ئێتر ههذهر نهبیهنا. سهرساحب هایم بیهوه
زیانێره تا ئیسه نهلاناوه یانێو زاتم نیا بلوهوه، گیرم وارذهن.
سهرکۆ پێسه
واچی بهزهیش ئاماناوه پۆره، شۆنۆ ئانهیره قسهکێم بڕیێمهوه خهیلێوش پنه
شی ئیجا ئاماره قسێ. ماچۆ ئاوات گیان من تۆم فره وهش مسیهی،کوڕه عالهنی،تا
ئیسه خرابیچم نهذیهنی پوه،مزانووچ تۆ ڕاس ماچی بهڵام قهذیمیا واتهن
"دهسێو نهبڕیۆ مهر ماچش کهری7". ئیسه تۆ مهیاری پینیشا
ههر وێت خرابنی. وێت ده نهفامیهره گیانهکهم با چینهیه فرهتهر وهروو چهماو
خهڵکیهوه نهگنی، ماچۆ "لوه شاروو کۆرا دهسێ نوونه چهمێتهره8".
جه تۆچ زلتهرێ و زانتهرێ نهتاڤانشا ئینیشا حاڵیێ کهرا ئیسهیچ به تۆ وهشێ
مهبا،جاڕێوتهر وینوو یام بژنهڤوو وهراوهرشاوه مدرانی تا مهنهنا مهدۆنووت
و مهذیهوت پۆنه!.
پا قسا تهمام
تهمیانێره،ئهجیام گۆرزهشا دا تۆقۆ سهرهیم،مهژگم حهیبهتیێ کهوت مرۆچڵێ کهرذهی،یهواشڵانێو
هۆرسانێ کهوتا ڕا بێ ئانهیه قسێ کهروو چنی سهرکۆی.چڕا شۆنیمهره دوه لچهم
چنی نهدرکنا.
وێچم نهزانێنێ
کۆگهوه ملوو بهڵام خاس زانێنێ که تا مهنهنا چنی سهرکۆی نمهوڤه سهروو هانهو
مهجنوون ڕیانهو بهرهنۆی!.
1- سهرمهڕ : یاگێوه بهرزهنه که چاگه
نۆدشهت گرذ پیڤیۆڤه ڤنه و ههر ئهجیۆت نۆدشه ئینا چیروو پایاتهنه
2- لامرۆیا:
کۆماڵێوه مڵکێ وهش دۆختێنێ که ههر ئینهی لاو چهپوو سهرمهڕیهوه و ئینای
ڕێکایێوهنه
3- هانهو مهجنوون
ڕیانهی : هانهچهمێوا جه یاگێوه بهنامۆ بهرهنۆ یهنه که کهوتهن لاو سهری
شاروو نۆدشهی. ئاڤۆ هانهچهمهکهی ئێننه چیاییش ههن که نۆدشیهکێ وێرهگا وهخته
ملا پهی ئاگهی بسیاوه و ئاڤی بوهرا
4- مهڕێ
سووره : لاسێوهنه که تووڵهڕاو کۆڵبهرهکاو تهوێڵێ گنۆ دلێ ئا لاسێ
5-هانهمارا :
دۆڵێوهنه جه لاسا که ههر کهوتهن سهروو کهلهبهرۆ مهڕێ سوورێ و چوونکهتی
هانێوش چنهن به نامۆ هانهمارا ی گرذوو دۆڵهکێ پا هانهیوه مژناسیۆ به خهڵکی
6- کاڤۆ زارا : یاگێوه فره وهشهنه که گنۆ پهشتۆ هانهمارا ی و بهتایبهت وههارهنه خهڵكیوی بێ ئهناز سهرش ڤنه مذۆ
7- دهسێو نهبڕیۆ
مهر ماچش کهری: مهسهلێوه قهذیمیهنه که سینه به سینه دلێ خهڵکوو ههورامانیهنه
مهننێنهوه و باس چانهیه کهرۆ که وهختێو زۆرێڤ ئینا سهرتهوه و مهیاریش
پنه ساچه چنیش، جه واقێعهنه مهسهلێوه نهرینیهنه
8- لوه شاروو
کۆرا دهسێ نوونه چهمێتهره : ئاذێچه مهسهلێوه وهڵینیێ ههورامیهنه و
کاریگهری نهرینیش ههن و باس جه تهقلیدی ئهنقهسی و رۆهو زانایهوه کهرۆ
که کابرا وهروو ئانهیه کلکهنیشان نهکریۆ نهق مهکهرۆ و پێسه خهڵکی هۆرزهوئهرهنیشت
کهرۆ ههرچن وێچش مزانۆ فرهو چێواشا ههڵێنێ.
ئۆمید حهبیبی،شاروو
نۆدشهی
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
17 / 6 / 1391 ساعت 4:3 |
بازدید : 4877 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
علی شریعتی ( ۲ آذر ۱۳۱۲ - ۲۹ خرداد ۱۳۵۶) نویسنده و جامعهشناس و از روشنفکران دینی ایران .
است.
دکتر علی شریعتی در دوم آذر سال ۱۳۱۲ در کاهک روستای کوچکی در کنار کویر، در نزدیکی سبزوار دیده به جهان گشود. پدرش محمد تقی شریعتی، موسس کانون حقایق اسلامی و مادرش زهرا امینی، زنی روستایی متواضع و حساس بود. پدر پدر بزرگ علی، ملاقربانعلی، معروف به آخوند حکیم، مردی فیلسوف و فقیه بود که در مدارس قدیم بخارا و مشهد و سبزوار تحصیل کرده و از شاگردان برگزیده ملاهادی سبزواری محسوب میشد.
در سال ۱۳۳۱ اولین بازداشت او رخ داد و این اولین رویارویی او و نظام حکومتی بود. در تاریخ ۲۴ تیر سال ۱۳۴۷ با پوران شریعت رضوی همکلاسیش ازدواج کرد. شریعتی تحصیلات دانشگاهی خود را در مشهد گذراند و تحصیلات عالی خود را در سال ۱۳۴۱ در فرانسه و در رشته ادبیات ادامه داد. در سال ۱۳۴۳ به ایران برگشت و در مرز دستگیر شد. حکم دستگیری از سوی ساواک بود و متعلق به ۲ سال پیش یعنی در هنگام خروج از ایران که به همان دلیل معلق مانده بود و در عین حال لازمالاجرا بود. بعد از بازداشت به زندان قزلقلعه در تهران منتقل شد. اوائل شهریور همان سال بعد از آزادی به مشهد برگشت.[۲]
از آبان ماه ۱۳۵۱ تا تیر ماه ۱۳۵۲، به زندگی مخفی روی آورد. ساواک به دنبال او بود و از تعطیلی به بعد، متن سخنرانیهای شریعتی با اسم مستعار به چاپ میرسید. در تیر ماه ۱۳۵۲، علی شریعتی در نیمه شب به خانهاش مراجعه کرد و دو روز بعد به شهربانی مراجعه کرد و خودش را معرفی کرد. بعد از آن روز به مدت ۱۸ ماه به انفرادی رفت. شریعتی این شرایط را نپذیرفت و تصمیم به هجرت از ایران گرفت. اما سه هفته بعد از ورود به ساوتهمپتون انگلستان، به طرز مشکوکی از دنیا رفت. دلیل رسمی مرگ وی حمله قلبی اعلام شد. در ایران بسیاری از او با نام شهید یاد میکنند. شریعتی بر خلاف وصیت خود که خواسته بود بود وی را در حرم امام هشتم شیعیان در مشهد دفن کنند، در آرامگاه زینب خواهر امام حسین در شهر دمشق به خاک سپرده شد. ت
او تحت تاثير سنتهاي خانوادهاش، بويژه پدرش محمدتقي شريعتي، قرار گرفت. پدربزرگش آخوند حكيم و عموي پدرش عادل نيشابوري از دانشمندان فقه، فلسفه و ادب بشمار ميآمدند. پدرش «كانون نشر حقايق اسلامي» مشهد را بنيان نهاد و از مبتكرين و آغازگران جنبش نوين اسلامي بحساب ميآيد.
مصدق، شريعتي از پيرامون به مركز مبارزه وارد شد و به شاخه مشهد نهضت مقاومت ملي به رهبري سيد محمود طالقاني مهندس مهدي بازرگان و يدالله سحابي پيوست. علي شريعتي يكي از سخنگويان و فعالان آتشين اين نهضتعليه سلطه و استثمار غرب در ايران بود. فعاليتهاي بيدارگرانهاش باعث دستگيري او در سال 1336 و انتقال فورياش به زندان قزلقلعه در تهران به مدت هشت ماه شد.
پس از قبول شدن در بورس تحصيلي، علي شريعتي براي مدتي دست از فعاليتهاي سياسي كشيد و براي ادامه تحصيلات عاليه به فرانسه رفت. او از اين دوران براي مطالعه جدي و نيز فعاليت علني سياسي در راه احقاق حقوق بشر و آزادي دموكراتيك در ايران، بهرهبرداري خوبي كرد. وي اندكي پس از رسيدن به پاريس به گروه فعالان ايراني نظير ابراهم يزدي، ابوالحسن بنيصدر، صادق قطبزاده و مصطفي چمران پيوست و در سال 1338 سازماني بنام «نهضت آزادي ايران» (بخش خارج از كشور) بنيان گذاشته شد. حدود دو سال بعد شريعتي دو جبهه تحت نامهاي جبهه ملي ايران در آمريكا و جبهه ملي ايران در اروپا را تأسيس كرد. در جريان كنگرة جبهه ملي در ويسبادن (جمهوري آلمان فدرال) در اوت 1962، شريعتي با توجه به قدرت فكري و قلمياش، بعنوان سردبير روزنامه فارسيزبان جديدالانتشار ايراني در اروپا يعني «ايران آزاد» انتخاب شد. اولين شماره اين نشريه در 15 نوامبر 1962 منتشر گرديد. اين نشريه ديدگاههاي روشنفكران ايراني خارج و نيز واقعيتهاي مبارزات مردم ايران را منعكس ميكرد.
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
جمعه 15 / 6 / 1388 ساعت 4:39 |
بازدید : 5455 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
بعدازيكسال هنوزاشك دزچشمانمان بزرگترين تسكين دهنده زخم ازدست دادنت براي دلهايمان است ومحال است درحين مرگ هم ازيادم بروي مجيدجان. نه ته نها ايلي كلهر،گه لي كوردچاووبه گريانه بؤتؤ- نه ته نهاگه رمه سير،كويستانيش چاووبه فرميسكه بؤتؤ- رضا به سؤزه هاوار ئه با بؤدالكت- له شي ساردي مجيدتائه به دميوانه بؤتؤ. رضارشيدسولاكان سقز
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
14 / 6 / 1391 ساعت 1:53 |
بازدید : 5240 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
14 / 6 / 1391 ساعت 1:53 |
بازدید : 5287 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
6 / 6 / 1391 ساعت 6:38 |
بازدید : 5456 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
چند سالی میگذشت که دایره آبی قطعه گمشده خود را پیدا کرده بود. اکنون صاحب فرزند هم شده بود، یک دایره آبی کوچک با یک شیار کوچک.
زمان میگذشت و دایره آبی کوچک، بزرگ میشد. هر چقدر که دایره بزرگ تر میشد شعاع آن هم بیشتر میشد و مساحت شیار که دیگر اکنون تبدیل به یک فضای خالی شده بود نیز بیشتر.
آنقدر این فضای خالی زیاد شد و دایره ناراحت تر که ناچار برای کمک به سراغ پدر رفت و به او گفت: پدر شما چرا جای خالی ندارید؟
پدر گفت: عزیزم جالی خالی نه، قطعه گمشده. هر کسی در زندگی خود قطعه گمشده دارد من هم داشتم، مادرت قطعه گم شده ی من بود. با پیدا کردن او تکمیل شدم. یک دایره کامل.
پسر از همان روز جست و جوی قطعه ی گمشده خود را آغاز کرد. رفت و رفت تا به یک قطعه ای از دایره رسید شعاع و زاویه آن را اندازه گرفت درست اندازه جای خالی بود ولی مشکل آن بود که قطعه زرد بود.
دایره باز هم رفت تا اینکه به یک مثلث رسید که فضای خالی خود را با قطعه های رنگارنگ کوچک پر کرده بود.
دایره دیگر از جست و جو خسته شده بود تا اینکه به یک قطعه مربع گمشده رسید، به او گفت شما قطعه گمشده من را ندیدید؟
قطعه مربع گریه کرد و گفت: من هستم
- ولی شما مربع هستید و قطعه گمشده ی من قسمتی از دایره
- من اول قطعه ای از دایره بودم یعنی دقیقا بگویم قسمتی از شما و منتظرتان که یک مربع قرمز آمد. قطعه ی گمشده او مربع بود ولی من گول خوردم و خود را به زور داخل فضای خالی او کردم، به مرور زمان تغییر شکل دادم و به شکل فضای خالی مربع در آمدم .ولی او قرمز بود و من آبی، به هم نمی خوردیم. اکنون پشیمانم. من قطعه ی گمشده ی شما هستم.
دایره که دید قطعه گمشده خود را پیدا کرده سعی کرد او را در فضای خالی خود جا دهد اما نشد، بنا بر این او را با طناب به خود بست و خوشحال راه افتاد. حرکت کردن با یک قطعه که سبب بد قواره شدن دایره شده بود خیلی سخت بود ولی دایره تمام این سختیها را به جان خریده بود و با عشق حرکت میکرد.
رفت و رفت ولی ناگهان گودال را ندید و داخل آن افتاد و گیر کرد. بخت به او رو کرده بود که قطعه ی گمشده اش قسمت بالای او بود و گیر نکرده بود. قطعه گمشده به او گفت: من را باز کن تا بروم و کمک بیاورم.
قطعه ی گمشده رفت و هیچ وقت برنگشت. دایره هم سالها آنقدر گریه کرد تا بیضی شد (لاغر شد) و توانست از گودال بیرون بیاید. دلش شور میزد که نکند اتفاقی برای قطعه گم شده افتاده باشد. دنبال او به هر سو رفت. تا اینکه بالاخره او را پیدا کرد. کاش هیچ وقت او را پیدا نمی کرد.
نتیجه گیری اخلاقی : سعی کنید گول تکه های گمشده دروغی رو نخورید
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
جمعه 14 / 4 / 1391 ساعت 3:42 |
بازدید : 4925 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
|
|