وبسایت خبری کوردنیوزر،خبرها و رویدادهای ایران و جهان و مناطق کردنشین را در معرض دید بازدید کنندگان وکاربران محترم قرارمیدهد.ولازم به ذکراست وبسایت کوردنیوزکاملامستقل و وابسته به هیچ یک از جناحهای سیاسی نمیباشد. باتشکر مدیر وبسایت :علیرضاحسینی سقز
زندگی نامه مولاناجلاالدین محمد بلخی
22 / 6 / 1391 ساعت 3:6 | بازدید : 5520 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی (۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ - ۵ جمادی‌الثانی۶۷۲هجری قمری، قونیه) از مشهورترین شاعران زبان دری است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند.
زندگی‌نامه
جلال‌الدین محمد بلخی در
۶ ربیع‌الاول سال ۶۰۴ هجری قمری درولایت بلخ افغانستان امروزی زاده شد. پدر او مولانا محمد بن حسین خطیبی معروف به بهاءالدین ولد و سلطان‌العلما، از بزرگان صوفیه و مردی عارف بود و نسبت خرقهٔ او به احمد غزالی می‌پیوست. وی در عرفان و سلوک سابقه‌ای دیرین داشت و چون اهل بحث و جدال نبود و دانش و معرفت حقیقی را در سلوک باطنی می‌دانست نه در مباحثات و مناقشات کلامی و لفظی، پرچم‌داران کلام و جدال با او مخالفت کردند. از جمله فخرالدین رازی که استاد سلطان محمد خوارزمشاه بود و بیش از دیگران شاه را بر ضد او برانگیخت. سلطان‌العلما احتمالاً در سال ۶۱۰ هجری قمری، هم‌زمان با هجوم چنگیزخان از بلخ کوچید و سوگند یاد کرد که تا محمد خوارزم شاه بر تخت نشسته، به شهر خویش بازنگردد. در طول سفر با فریدالدین عطار نیشابوری نیز ملاقات داشت و عطار، مولانا را ستود و کتاب اسرارنامه را به او هدیه داد. وی به قصد حج، به بغداد و سپس مکه و پس از انجام مناسک حج به شام رفت و تا اواخر عمر آن‌جا بود و علاءالدین کیقباد پیکی فرستاد و او را به قونیه دعوت کرد. مولانا در نوزده سالگی با گوهر خاتون ازدواج کرد. سلطان‌العلما در حدود سال ۶۲۸ هجری قمری جان سپرد و در همان قونیه به خاک سپرده شد. در آن هنگام مولانا جلال‌الدین ۲۴ سال داشت که مریدان از او خواستند که جای پدرش را پر کند.
همه کردند رو به فرزندش = که تویی در جمال مانندش
شاه ما زین سپس تو خواهی بود = از تو خواهیم جمله مایه و سود
سید برهان‌الدین محقق ترمذی، مرید پاکدل پدر مولانا بود و نخستین کسی بود که مولانا را به وادی طریقت راهنمایی کرد. وی سفر کرد تا با مرشد خود، سلطان‌العلما در قونیه دیدار کند؛ اما وقتی که به قونیه رسید، متوجه شد که او جان باخته است. پس نزد مولانا رفت و بدو گفت: در باطن من علومی است که از پدرت به من رسیده. این معانی را از من بیاموز تا خلف صدق پدر شود. مولانا نیز به دستور او به ریاضت پرداخت و نه سال با او همنشین بود تا اینکه برهان‌الدین نیز جان باخت.
بود در خدمتش به هم نه سال = تا که شد مثل او به قال و به حال
درگذشت مولانا

مولانا، پس از مدت‌ها بیماری در پی تبی سوزان در غروب یکشنبه
۵ جمادی الآخر ۶۷۲ هجری قمری درگذشت
در آن روز پرسوز، قونیه در یخ‌بندان بود. سیل پرخروش مردم، پیر و جوان، مسلمان و گبر، مسیحی و یهودی همگی در این ماتم شرکت داشتند. افلاکی می‌گوید: «بسی مستکبران و منکران که آن روز، زنّار بریدند و ایمان آوردند.» و
۴۰ شبانه روز این عزا و سوگ بر پا بود و آرامگاه مولوی در قونیه، ترکیه میباشد.

|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4


زندگي نامه عمر خيام نیشاپوری
22 / 6 / 1391 ساعت 3:6 | بازدید : 5516 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

غياث الدين ابوالفتح عمر بن ابراهيم نيشابوري موسوم به خيام از بزرگترين و مشهورترين شعراي تاريخ ايران بعد از اسلام است كه معروفيت وي مرزها را در نورديده و در سرتاسر گيتي به عنوان شاعري خردگرا شناخته شده است. حكيم عمر خيام اگرچه بيشتر به عنوان شاعري رباعي سرا شهره گشته است ولي وي در واقع فيلسوف و رياضيداني بزرگ بود كه در طول عمر دراز خويش كشفيات مهمي در رياضيات و نجوم انجام داد.

زندگي حكيم همچون عقايد و انديشههاي ژرف و پوينده او در هالهاي از ابهام فرو رفته است و افسانههايي كه به اين دانشمند بزرگ نسبت دادهاند حقايق و زندگي او را تا حدودي با داستانهايي غير واقعي درآميخته است. تاريخ زندگي حكيم معلوم نيست ولي بنابر شواهد امر خيام در سال 439 ه.ق در نيشابور، شهري كه به آن عشق ميورزيد و بخش مهمي از ايام عمرش را در آن گذارند، به دنيا آمده است. دوران كودكي و نوجواني حكيم نيز كاملا مشخص نيست ولي بطور قطع وي مطالعاتخود در زمينه علوم معمول آن روز را در نيشابور سپري كرده و به سبب نبوغ ذاتي و ذهن خلاق و استعداد والاي خويش به دستاوردهاي شگرفي نايل آمده است. نقل شده است كه خيام در كودكي با خواجه نظام الملك طوسي و حسن صباح مؤسس فرقه اسماعيليه همدرس بود و آن سه عهد كردند هر يك در بزرگي به منصب و مقامي دست يافت دو يار دبستاني ديگر را نيز بالا كشد...
اين روايت براساس تحقيقات دانشمندان و مقايسه تاريخي زندگي اين سه شخصيت برجسته قاطعانه رد شده است حكيم عمر خيام ظاهرا پس از كسب علوم و معارف عصر خويش رهسپار سمرقند گشت و در اين شهر مورد توجه امير قرخانيان شمسالملك نصربن ابراهيم قرار گرفت و رساله معروف خود درباره جبر را نيز در همين زمان به رشته تحرير در آورد خيام سپس عازم اصفهانشد و به خدمت ملكشاه سلجوقي درآمد و به اصلاح تقويم ايراني و بناي رصدخانهاي در اصفهان همت گماشت.سلطان ملكشاه در دوره سلطنت خويش حكيم جوان را سخت گرامي داشت و امكانات فراواني براي فعاليتهاي علمي در اختيار خيام گذاشت. پس از روي كار آمدن سلطان سنجر سلجوقي حكيم عمر خيام كه در زمره ندماي خاص سلطان ملكشاه بود به خدمت وي درآمد و حتي سلطان را كه دچار آبله سختي شده بود مورد معالجه و درمان قرارداد ولي سنجر هيچگاه نظر مساعدي نسبت به خيام نداشت. از اين روي وي مدتيكوتاه پس از بر تخت نشستن سلطان سنجر به زادگاه خويش نيشابور بازگشت و باقيمانده عمرش رادر اين شهر به انزوا و گوشه نشيني گذارند.حوادث اواخر عمر خيام ناقص و ناكافي است و مهمترين روايتي كه در مورد زندگي وي در دست است حكايتي است كه نظامي عروضي از اين دانشمند بزرگ آورده است: (در زمستان سال 506 ه. ق به شهر مرو سلطان كس فرستاد به خواجه بزرگ صدرالدين (ابوجعفر) محمد بن المظفر (رحمها...) كه خواجه امام عمر را بگوي تا اختياري كند كه به شكار رويم كه اندر آن چند روز برف و باران نيايد و خواجه امام عمر در صحبت خواجه بود و در سراي او فرود آمدي. خواجه كس فرستاد و او را بخواند و ماجرا با وي بگفت و برفت و دو روز در آن كرد و اختياري نيكو كرد، و خود برفت و با اختيار سلطان را برنشاند. و چون سلطان برنشست و يك بانگ زمين برفت ابر درهم كشيد و باد برخاست و برف و دمه در ايستاد. خندهها كردند.

سلطان خواست كه باز گردد، خواجه امام(عمر) گفت پادشاه دل فارغ دارد كه همين ساعت ابر باز شود و در اين پنج روز هيچ نم نباشد. سلطان براند ابر باز شد و در آن پنج روز هيچ نم نبود و كس ابر نديد.) اين پيش گويي ظاهرا در شصت وهفتمين سال از زندگي خيام صورت گرفته است. در فاصله شانزده سال آخر عمر حكيم كمتر اطلاعي از زندگي وي در دست است. خيام ظاهرا كماكان به مطالعه وتدريس مشغول بوده و بويژه كتابهاي فلسفي ابوعلي سينا را، كه او را استاد خود ميدانسته است، عميقا مطالعه و بررسي ميكرده است. تنها روايت موثقي كه در طي اين مدت در دست است از نظامي عروضي است كه پيشگويي معروف حكيم خيام را در مورد منزلگاه ابدياش نقل كرده است.(5) حكيم عمر خيام فقيه، فيلسوف، رياضيدان و منجمي بزرگ بود. وي بيشتر عمر خود را در تدريس رياضيات وفلسفه گذراند و اكثر آثار ابوعلي سينا را مطالعه نمود و يكي از خطبههايمعروف ابن سينا در باب يگانگي خداوند متعال را نيز از عربي به فارسي برگرداند. وي اگرچه در حال حاضر بيشتر به سبب رباعيات شيرينش معروف گشته است ولي چندان شعر و شاعري را جدي نميگرفت و شايد تا حدودي نيز شأن خود را بالاتر از پرداختن به سرايش شعر ميدانسته است. مورخان با وجود اينكه استعداد و نبوغ حكيم را در علوم مختلف اعم از عقلي و نقلي و رياضي ونجوم ستودهاند ولي وي را در تعليم و انتشار دانش ژرفي كه در سينه خود داشته بخيل دانستهاند و از قرار معلوم حكيم چندان توجهي به تربيت شاگردان برجسته و نگارش كتابهاي علمي نداشته است. البته بسياري از دانشمندان فعلي با بررسي شخصيت و آثار و افكار اين فيلسوف بزرگ شرايط سياسي و اجتماعي دوره سلجوقيان و مخالفت علماي سني مذهب و قشري متعصب با افكار فلسفي را دليل عمده عدم رغبت حكيم خيام به نگارش انديشههاي عميق دروني او دانستهاند. افكار و انديشههاي خيام بويژه در علم رياضي در دو مبحث مجزا تحت عنوان ((نظريات رياضي حكيم خيام (جبر، هندسه)، و نظريات حكيم عمر خيام و غياث الدين كاشاني، در علم حساب و محاسبات عددي)) مورد بحث قرار گرفته است، از اين جهت بررسي دانش والاي وي در علم پيچيده رياضي در اين بخش ضرورت چنداني ندارد. بزرگترين فعاليت نجومي حكيم عمر خيام محاسبه و تعيين جدول موسوم به تقويم جلالي بود كه در سال 476 ه.ق به دستور سلطان جلال الدين ملكشاه سلجوقي مأمور انجام آن گشت و به همراهي گروهي از دانشمندان مطالعاتي درخصوص تأسيس رصدخانهاي بزرگ انجام داد.

وي سپس حاصل مطالعات خود و ساير دانشمندان را به خدمت شاه بدين گونه ارائه نمود كه به علت اينكه در حركات كواكب به مرور ايام تفاوتهاي فاحش پديد ميآيد هر سي سال يك بار بايد رصدي انجام گيرد و اين امر به جهت سپري شدن عمر وي و ديگر اعضاء اين هيئت مطالعاتي امكان پذير نيست. از اين روي به پيشنهاد خيام قرار بر آن شد كه تاريخي وضع گردد كه اول سال آن در هنگام اعتدال ربيعي يعني در هنگامي كه آفتاب به اول برج بره وارد نشود قرار گيرد و كبيسههاي لازم به گونهاي وضع شوند تا اول سال همواره در يك موقع باشد و به مرور زمان تغيير نيابد و نام ملكشاه نيز كه بر اين تاريخ قرار ميگيرد ابدي شودحكيم در فلسفه اسلامي و فلسفه يوناني نيز تبحر خاصي داشت و اصول پيچيده فلسفه يونانيو افكار وعقايد علماء بزرگ يونان را با زباني ساده به شاگردان خود ميآموخت. خيام در فلسفه داراي بينش ژرفي بود و معتقدات ديني خود را نيز با همين بينش مورد بررسي قرار ميداد. در اشعار خيام كه سالها پس از مرگ او منتشر شدافكار فلسفي او كه تصويري روشن و شفاف از پويندهاي شك انديش، آگاهي ناخرسند از محدوديتهاي روش علمي،عالمي كه به عبث در جستجوي يافتن تبيين عقلي تناقضات زندگي و مرگ و آفرينش و انهدام و تركيب و گسيختگي و وجود و عدم ميباشد به خوبي جلوهگر است.

بعضي از دانشمندان معتقدند برخي از عقايد فلسفي خيام همچون شك درباره وجود خدا و جهان ديگر و بقاي روح و قيامت ذهن اين فيلسوف را از يقين مذهبي باز ميداشت و لذا دردوره حيات خويش مورد تنفر و حتي تكفير فقها و علماء بود. علاوه بر علماء قشري و متعصب، عرفا و صوفيان زمان خيام نيز عليرغم برخي تشابهات فكري تمايل چنداني به او نداشتند. بعدها پس از مرگ خيام و انتشار برخي رباعيات منسوب به او شك و بدبيني صوفيان و عرفاي مشهوري همچون نجمالدين دابه (فوت در سال 654ه.ق) و فريد الدين عطار نيشابوري (537 ـ617 ه ق) نيز عليه خيام برانگيخته شدو آنان وي را دانشمندي دانستند كه در تمام زندگيش عقل را بر كشف و شهود ترجيح ميداد. با وجود اينكه شهرت فعلي خيام بيشتر به سبب اشعار زيبا و عرفاني او بويژه رباعيات منسوب به وي است ولي ظاهرا حكيم وقت بسيار كمي از زندگي پر بركت خويش را صرف سرايش شعر و شاعري نمود و همانگونه كه اشاره شد شايد سرودن شعر را دون مقام والاي علمي خويش ميدانست. اشعاري كه از وي برجاي مانده است بيشتر در قالب رباعي و بصورت دو بيتيهايي ساده و كوتاه است كه بدور از هرگونه فضل فروشي و تلاش براي لفاظي،عميقترين انديشهها و معاني فلسفي متفكري بزرگ و وارسته را در مقابل اسرار عظيم آفرينش به تصوير كشيده است. مضمون عمده اشعار منسوب به خيام همچون عقايد فلسفي وي توجه به مرگ و فنا، شك و حيرت، افسوس از گذر عمر و... است.

اشعار فعلي منسوب به خيام بيش از هزار رباعي را در بر ميگيرد ولي اكثر محققان تنها 100 رباعي را از آن شاعر دانسته و ساير اشعار را اگرچه تفاوت چنداني با رباعيات واقعي خيام ندارند سروده برخي از شاعران وعارفان زمان وي و اندكي پس از مرگ خيام دانستهاند كه بدليل گستاخي و زيادهروي در ابراز عقايد فلسفي خود اين رباعيات را به حكيم خفته در خاك نسبت داده و خود را از مجازاتهاي سخت احتمالي كه ممكن بود دامن گيرشان شود رهانيدهاند. رباعيات خيام در قرن نوزدهم توسط ادوارد فيتز جرالد شاعر بزرگ انگليسي و در نهايت هنرمندي به زبان انگليسي ترجمه شد و مورد استقبال شديد محافل علمي و ادبي اروپا قرار گرفت به صورتي كه رباعيات خيام در مدتي كوتاه به زبانهاي ايتاليايي، روسي، فرانسوي، آلماني، عربي، تركي و ارمني و اسپانيايي نيز ترجمه شد و اين دانشمند ايراني شهرتي جهاني يافت.

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


خدا مرا به واسطه ى همان يك نماز بخشيد (شيخ ارده شيره)
22 / 6 / 1391 ساعت 0:0 | بازدید : 5290 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )


 

حضرت آيت الله العظمى نجفى مرعشى مى فرمودند:

در قم شيخى بود معروف به شيخ ارده شيره جهت معروف شدنش به اين نام آن بود كه او به ارده شيره بسيار علاقه داشت و حتى كتابى در وصف ارده شيره نوشته بود. آدم فقيرى بود خانه و منزلى نداشت . در حقيقت تارك دنيا بود. يك شب در زمستان در ميان مقبره ميرزاى قمى در قبرستان شيخان خوابيد صبح براى نماز بلند شد ديد برف زيادى آمده پشت در را گرفته ، شيخ هر كارى كرد در باز نشد، ماند در ميان مقبره از طرفى وسيله وضو حتى وسيله ى تيمم هم نبود چون مقبره باگچ و سيمان و ساير مصالح ساختمانى پوشيده شده بود نزديك طلوع آفتاب شد ديد نمازش قضا مى شود با همان حال بدون وضو و تيمم صحيح نماز را خواند بعد از نماز رو كرد به طرف آسمان و دستها را بلند نموده به شوخى به خداوند عرض ‍ كرد: خدايا! تا به حال تو به من هر چه دادى من چيزى نگفتم و قبول كردم گاهى نان و ارده شيره دادى شكر كردم ، گاهى هم نان دادى و اصلا خورش ‍ ندادى باز هم قبول كردم خدايا تو هم امروز اين يك نماز بى طهارت را از من قبول كن و مرا مواخذه مكن .
ناقل فرمود بعد از وفات شيخ يكى از دوستان صالحش او را در خواب ديد پرسيد: خداوند با تو چگونه رفتار كرد؟
گفته بود: خدا مرا به واسطه ى همان يك نماز بخشيد
*  .

---------------------------------------------------------------------

* نماز اول وقت ، رجايى خراسانى ، ص 190

|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


دستور العملی از حاج ميرزا جواد آقا ملکی تبریزی
22 / 6 / 1391 ساعت 0:0 | بازدید : 5191 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

دستورالعمل مرحوم حاج ميرزا جواد آقا، براى آيةالله حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى

 

از جمله اين دستورالعملها، نوشتهاى است كه عارف خودساخته، مرحوم حاج ميرزا جواد آقا، براى آيةالله حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى معروف به «كمپانى» ارسال داشته است. تامل در شخصيت كم نظير مرحوم كمپانى و توجه به عظمت علمى و روحى اين رادمرد ولايى، ارزش و اهميت اين دستورالعمل را صد چندان مى نمايد. با هم بازنويس ساده اين نوشته ارزشمند را مى خوانيم

بسم الله الرحمن الرحيم

فدايت شوم

در باب دورى از تقيدات ظاهرى و نرسيدن به واقعيات كه نوشته شده و از اين بنده دستخالى چاره جويى نموده ايد، بدون مقدمه و تعارف، بنده حقيقت آنچه كه براى سير اين عوالم ياد گرفته، بعضى از نتايج آن را مفصلا در خدمت شما صحبت كرده ام و از شوق بسيار اين كه با رفقاى خود در همه جاها همرنگ بشوم اساس و ريشه آنچه از لوازم اين سير مى دانستم، بى مضايقه بيان كردم. اكنون نيز مختصرى از آنچه ياد گرفته ام مجددا اظهار مى دارم

«شناخت نفس» راه مطلوب براى خودسازى است. براى اين امر مهم نيز بايد به عالم عقلى رسيد. تا انسان پاى به اين عالم نگذارد و از دنياهاى ديگر بيرون نرود «معرفت نفس» حاصل نمى شود. از اين روى در پى اتمام اين معرفت، مرحوم مغفور [ملا حسينقلى همدانى] كه خداوند بهترين جزاى معلمان ما را به او بدهد، مى فرمود:

بايد انسان مقدار زيادى از خوراك و غذايش را كم كند و از استراحت و خواب خود بكاهد تا جنبه حيوانيت در او كاسته شده،ابعاد روحانى بيشترى به دست آورد.ميزان آن را هم چنين فرمود كه انسان روز و شب بيش از دو مرتبه غذا نخورد و از خوراكى ها در بين دو وعده غذا استفاده نكند. هر وقت غذا مى خورد بايد مثلا يك مقداري از گرسنگى بخورد و آن قدر بخورد كه تماما سير نشود و باز هم ميل به غذا داشته باشد; اما اين كه چه بخورد، بايد خوردن گوشت زياد را ترك كند و در شب و روز هر دو وعده گوشت نخورد. و در هر هفته دو سه دفعه هر دو (يعنى هم روز و هم شب) را ترك كند و يك وعده هم بر خود لازم بداند كه نخورد. و اگر بتواند روزه هاى سه روز هر ماه را ترك نكند.

اما در كم كردن خواب: شبانه روز شش ساعت بخوابد. و البته در حفظ زبان و دورى از اهل غفلت كوشش بسيار كند، اينها در كم كردن بعد حيوانى كفايت مىكند

اما تقويت روحانيت: اولا، دايم بايد هم و حزن قلبى به سبب نرسيدن به مقصود - كه همان قله هاى سعادت و تهذيب است - داشته باشد. ثانيا، تا مى تواند ذكر و فكر را ترك نكند كه اين دو بال سير در آسمان معرفت است. ذكرهاى صبح و شب، اهم آنها - مخصوصا آنچه در هنگام وقت خواب در اخبار آمده است - انجام شود و با وضو بخوابد. زمستان ها سه ساعت و تابستان ها يك ساعت و نيم قبل از اذان صبح مشغول تهجد، شب زنده دارى و راز و نياز باشد. مداومت بر ذكر سجده يونسيه (لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين) داشته، حداقل چهارصد مرتبه انجام دهد، هر چه بيشتر اثرش بيشتر است. خيلى ها اثر ديده اند، بنده خود هم تجربه كرده ام

قرآن كه خوانده مى شود به قصد هديه حضرت ختمى مرتبت صلى الله عليه وآله خوانده شود

اما فكر; كس كه مبتدى است بايد ابتدا در مرگ فكر كند تا اين كه استعدادى براى مراحل ديگر يابد. (1)

حديث نفس حديث دوست نگويم مگر به حضرت دوست

كه آشنا سخن آشنا نگه دارد

|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


حكايت عبادت پيامبر صلي الله عليه و آله
22 / 6 / 1391 ساعت 0:0 | بازدید : 5232 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
حكايت عبادت پيامبر صلي الله عليه و آله

انس بن مالك گويد: رسول خدا (ص ) آنقدر عبادت و شب زنده دارى كرد كه بر اثر  آن بدنش همچون مشك خشكيده شد

:جمعى از مسلمين (دلشان به حال آن حضرت سوخت ) عرض ‍ كردند

 چه چيز شما را اين گونه به كوشش در عبادت واداشته است ؟، با اينكه خداوند گناه ترك اولى ) قبل و بعد تو را بخشيده ، باز اين همه سعى و تحمل ورنج در عبادت براى چه ؟

: آنحضرت در پاسخ آنها فرمود: افلا اكون عبدا شكورا

(( آيا من بنده سپاسگذار خدا نباشم ))

تب و تابی که باشد جاودانه                   سمند زندگی را تازیانه

به فرزندان بیاموز این تب و تاب                کتاب و مکتب افسون و فسانه

                       


منبع: ج ۲ داستان دوستان نوشته محمد محمدي اشتهاردي

|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


حقیقت خیالی (دلنوشته )
22 / 6 / 1391 ساعت 0:0 | بازدید : 5340 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

بسمه تعالی

 (حقیقت خیالی)

قلمی در دستم ، به موازات خیال

میروم تا قلل سرد سحاب

                 می نشینم بر ماه ، بر خورشید هوس

لحظه ای موجی از وسوسه ها به بهشتم بردند

ناگهان

 به بلندای خیالم پرت شد ، این تن خاکی من

کودکی آنجا بود که لباسش پاره ، دستها آلوده

                        چشمهایش روشن ، و چه خوش سیما بود

                                       چهره ای نور آلود

                                                از ته دل با خاک ، با زمین سودا داشت!

قدمم بر خاک است

             نگهم رو به زمین

                                هوسم جای دگر

دل من ، به تمنای وصال چه کسی پر می زد؟

نشد آخر که بفهمم خود را

از نمک زار درون

                تصفیه خانه چشم

                      قطره بی تابی ، امیدوار به وصل

                                                    چه شتابان می تاخت ،

لحظه ای در طلبش ، ناله ای سر دادم

ناله ای از ته این خونین جگر.

کوله باری از غم ، از غبار نَفْسم

روی دوش اشکم

 اشک من تیز بتاز ، طاقتم سر شده است.

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


خطبه بدون الف از عجایب حضرت علی (ع)
22 / 6 / 1391 ساعت 0:0 | بازدید : 5163 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
خطبه بدون الف از عجایب علی (ع) + عکس

کفعمی در مصباح، از هشام بن سایب کلبی و او از ابی صالح روایت می کند که:

روزی جمعی از اصحاب پیغمبر اكرم صلي الله عليه و آله بحث می نمودند در اطراف این موضوع که کدام حرف است در ميان حروف که از همه بیشتر در سخن و کلام موجود است؟ معلوم شد حرف «الف» از همه بیشتر است و هیچکس نمی نتواند کلامی بگوید که حرف «الف» در آن نباشد.حضرت مولاي متقيان امیرالمؤمنین علي علیه السّلام كه در اين جلسه حضور داشتند، بدون تأمّل و فی البداهه خطبه ای ايراد فرمودند كه در آن حرف«الف» به كارنرفته است. چنانکه عقل ها حیران ماند و حضار متحير. نام این خطبه را مونقه گذاشتند؛ یعنی در حسن و نیکویی و بلاغت، شگفت آور است.

اين خطبه طولانى،علاوه بر اين كه قدرت علمى مولاى متقيان را نشان مى‏دهد،داراى معارف عظيم است.گويا آن بزرگوار در استعمال كلمات و جملات آن هيچ گونه محدوديتى نداشته است‏

متن خطبه و ترجمه آن در ادامه مطلب...

|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4


خطبه بدون نقطه از عجایب علی (ع)
22 / 6 / 1391 ساعت 0:0 | بازدید : 5680 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
خطبه بدون نقطه از عجایب علی (ع)

عجايب فراوان از مولاي متقيان علي (ع) شنيده شده، از دلاوري‌ها و رشادت‌ها، احسان و نيكوكرداري، صبر و بردباري، اما يكي از شگفتي‌هاي اين بزرگ مرد عالم اسلام خطبه‌ايست كه كه بدون نقطه و بداهه و البته بدون تامل قرائت نموده اند. چنانکه عقلها حیران ماند .


متن كامل اين خطبه به همراه معني فارسي آن در ادامه مطلب...

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


پیدایش جشن نوروز
22 / 6 / 1391 ساعت 0:0 | بازدید : 5272 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
پیدایش جشن نوروز
 
انسان‏، از نخستین ادوار زندگی اجتماعی، متوجه بازگشت و تكرار برخی از رویدادهای طبیعی، یعنی تكرار فصول شد. نیاز به محاسبه در دوران كشاورزی ، یعنی نیاز به دانستن زمان كاشت و برداشت، فصل بندی ها و تقویم دهقانی و زراعی را به وجود آورد. نخستین محاسبه فصل ها، بی گمان در همه جوامع با گردش ماه كه تغییر آن آسانتر دیده می شد صورت گرفت. و بالاخره در نتیجه نارسایی ها و ناهماهنگی هایی كه تقویم قمری، با تقویم دهقانی داشت، محاسبه و تنظیم تقویم بر اساس گردش خورشید صورت پذیرفت. سال در نزد ایرانیان از زمانی نسبتا كهن به چهار فصل سه ماهه تقسیم شده و همان طور كه ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده است آغاز سال ایرانی از زمان خلقت انسان ( یعنی ابتدای هزاره هفتم از تاریخ عالم) روز هرمز از ماه فروردین بود، وقتی كه آفتاب در نصف النهار ، در نقطه اعتدال ربیعی ، و طالع سرطان بود.

 پیدایش جشن نوروز 

جشن نوروز را به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری چون فردوسی، عنصری، بیرونی، طبری و بسیاری دیگر كه منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده ، نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند.

در خور یادآوری است كه جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز با آن كه جشن را به جمشید منسوب می كند یادآور می شود كه : «آن روز كه روز تازه ای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود».

روایت های اسلامی درباره نوروز

آورده اند كه در زمان حضرت رسول (ص) در نوروز جامی سیمین كه پر از حلوا بود برای پیغمبر هدیه آوردند و آن حضرت پرسید كه این چیست؟ گفتند كه امروز نوروز است. پرسید كه نوروز چیست؟ گفتند عید بزرگ ایرانیان. فرمود: آری، در این روز بود كه خداوند عسكره را زنده كرد. پرسیدند عسكره چیست؟ فرمود عسكره هزاران مردمی بودند كه از ترس مرگ ترك دیار كرده و سر به بیابان نهادند و خداوند به آنان گفت بمیرید و مردند. سپس آنان را زنده كرد وابرها را فرمود كه به آنان ببارند از این روست كه پاشیدن آب در این روز رسم شده. سپس از آن حلوا تناول كرد و جام را میان اصحاب خود قسمت كرده و گفت كاش هر روزی بر ما نوروز بود.

و نیز حدیثی است از معلی بن خنیس كه گفت: روز نوروز بر حضرت جعفر بن محمد صادق در آمدم گفت آیا این روز را می شناسی؟ گفتم این روزی است كه ایرانیان آن را بزرگ می دارند و به یكدیگر هدیه می دهند. پس حضرت صادق گفت سوگند به خداوند كه این بزرگداشت نوروز به علت امری كهن است كه برایت بازگو می كنم تا آن را دریابی. پس گفت: ای معلی ، روز نوروز روزی است كه خداوند از بندگان خود پیمان گرفت كه او را بپرستند و او را شریك و انبازی نگیرند و به پیامبران و راهنمایان او بگروند. همان روزی است كه آفتاب در آن طلوع كرد و بادها وزیدن گرفت و زمین در آن شكوفا و درخشان شد. همان روزی است كه كشتی نوح در كوه آرام گرفت. همان روزی است كه پیامبر خدا، امیر المومنین علی (ع) را بر دوش خود گرفت تا بت های قریش را از كعبه به زیر افكند. چنان كه ابراهیم نیز این كار را كرد. همان روزی است كه خداوند به یاران خود فرمود تا با علی (ع) به عنوان امیر المومنین بیعت كنند. همان روزی است كه قائم آل محمد (ص) و اولیای امر در آن ظهور می كنند و همان روزی است كه قائم بر دجال پیروز می شود و او را در كنار كوفه بر دار می كشد و هیچ نوروزی نیست كه ما در آن متوقع گشایش و فرجی نباشیم، زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ماست.

جشن نوروز

جشن نوروز دست كم یك یا دو هفته ادامه دارد. ابوریحان بیرونی مدت برگزاری جشن نوروز را پس از جمشید یك ماه می نویسد: « چون جم درگذشت پادشاهان همه روزهای این ماه را عید گرفتند. عیدها را شش بخش نمودند: 5 روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند، 5 روز دوم را به اشراف، 5 روز سوم را به خادمان و كاركنان پادشاهی، 5 روز چهارم را به ندیمان و درباریان ، 5 روز پنجم را به توده مردم و پنجه ششم را به برزگران. ولی برگزاری مراسم نوروزی امروز، دست كم از پنجه و «چهارشنبه آخر سال» آغاز می شود و در «سیزده بدر» پایان می پذیرد. ازآداب و رسوم كهن پیش از نوروز باید از پنجه، چهارشنبه سوری و خانه تكانی یاد كرد.

پنجه (خمسه مسترقه)

بنابر سالنمای كهن ایران هر یك از 12 ماه سال 30 روز است و پنج روز باقیمانده سال را پنجه، پنجك، یا خمسه مسترقه، گویند. این پنج روز را خمسه مسترقه نامند از آن جهت كه در هیچ یك از ماه ها حساب نمی شود. مراسم پنجه تا سال 1304 ، كه تقویم رسمی شش ماه اول سال را سی و یك روز قرارداد، برگزار می شد.

میر نوروزی

از جمله آیین های این جشن 5 روزه، كه در شمار روزهای سال و ماه و كار نبود، برای شوخی و سرگرمی حاكم و امیری انتخاب می كردند كه رفتار و دستورهایش خنده آور بود و در پایان جشن از ترس آزار مردمان فرار می كرد. ابوریحان از مردی بی ریش یاد می كند كه با جامه و آرایشی شگفت انگیز و خنده آور در نخستین روز بهار مردم را سرگرم می كرد و چیزی می گرفت. و هم اوست كه حافظ به عنوان « میرنوروزی» دوران حكومتش را « بیش از 5 روز» نمی داند.

از برگزاری رسم میر نوروزی، تا لااقل 70 سال پیش آگاهی داریم. بی گمان كسانی را كه در روزهای نخست فروردین، با لباس های قرمز رنگ و صورت سیاه شده در كوچه و گذر وخیابان می بینیم كه با دایره زدن و خواندن و رقصیدن مردم را سرگرم می كنند و پولی می گیرند بازمانده شوخی ها و سرگرمی های انتخاب «میر نوروزی» و «حاكم پنج روزه » است كه تنها در روزهای جشن نوروزی دیده می شوند و آنان در شعرهای خود می گویند: «حاجی فیروزه، عید نوروزه، سالی چند روزه».

منبع : مجله موفقیت

|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


حکایتی خواندنی (شمع می سازم برایت یا امیرالمؤمنین(ع))
22 / 6 / 1391 ساعت 0:0 | بازدید : 5534 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

شمع می سازم برایت یا امیرالمؤمنین ( صلوات الله علیه)

عالمی از علمای نجف اشرف که اتفاقاً شاعر زبردستی هم بوده و به دو زبان فارسی و عربی هم خیلی خوب سخن می گفته، در حرم مطهر حضرت علی صلوات الله علیه نشسته بود، دید یک نفر عوام آمد جلوی ضریح مقدس و این شعر را گفت:

شمع می سازم برایت یا امیرالمؤمنین (علیه السلام)
قد این گلدسته هایت یا امیرالمؤمنین (علیه السلام)

بقیه در ادامه مطلب...

|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4


منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نظر سنجی

بنظرشماكدام يك ازشهرهاي كردنشين زيربيشترهدف تهاجم فرهنكي قراركرفته است؟

آرشیو مطالب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان kurdnews و آدرس kordstan.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را د




آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 5108
:: کل نظرات : 148

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 47

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 13049
:: باردید دیروز : 7788
:: بازدید هفته : 20837
:: بازدید ماه : 167268
:: بازدید سال : 996292
:: بازدید کلی : 7145399